Part 10
ویو ات :
یجی رفت و چند بطری ویسکی آورد .
هممون نشستیم توی پذیرایی و شروع به نوشیدن کردیم .
برای هه این پیام اومد . بعد اینکه گوشیش رو چک کرد پاشد وایستاد و
$ ددی ، من میرم بیرون یکم هوا بخورم ( لوس رو به فلیکس )
& اوهوم برو ( لبخند )
( نیم ساعت بعد )
_ چقدر شما ها ظرفیت الکلتون پایینه ( مست )
+ نه که خودت ظرفیتت خیلی بالاعه ( مست )
_ من ۱۰ شات خوردم و مست شدم ولی شما ها ۴ شات خوردین و مست شدین ( مست )
دستم رو روی چشمام کشیدم و آهی سر دادم .
& چرا هه این نیومد ؟( نیمه مست )
× میشه من برم یکم هوا بخورم ؟( مست رو به ات )
+ حتما ( خنده مست )
ویو ریوجین :
ژاکتم رو برداشتم و رفتم بیرون . چشمام رو بسته بودم تا توی سکوت آرامش بگیرم که صدا هایی رو از پشت ویلا شنیدم .
یکم هوشیار شده بودم پس راه افتادم تا ببینم چیشده . یک ماشین لوکس پست ویلا پارک بود که صدا از اونجا میومد .
اون صدا صدای ....
ویو ات :
فلیکس رفت دستشویی ، یجی و جکسون هم خوابشون برد ، منم
بلند شدم و رفتم توی آشپزخونه . یک لیوان برداشتم و توش یکم آب ریختم تا بخورم . یهویی دوتا دست دور کمرم حلقه شد . از تتو های ردی دستش فهمیدم جونگ کوکه . با ناله و غر گفتم
+ ولم کننن ( حالت مستی )
_ نمیدونستم انقدر بیبی گرلی ، خیلی بدن خوش فرمی داری ( مست )
یکم زور زدم که دستاش رو جدا کنم ولی ولم نمیکرد . یهویی وزنش رو انداخت روم .
+ جونگ کوک .... جونگ کوک .... هییی با توعممم
متوجه شدم که نفساش منظم شده و خوابش برده . به زززززووووررررر بردمش بالا توی اتاقش . خواستم روی تختش ولش کنم که افتاد روم . منو بین تن لشش و تخت اسیر کرده بود .
+ هیییی جونگ کوکااا ، خدایا ، باورم نمیشه این همون پسریه که چند سال پیش منو کتک میزد.
یکعالمه سعی کردم بیدارش کنم ولی خوابش خیلی سنگین بود و بیدار نمیشد.
کم کم خسته شدم و دست از جون کندن برداشتم که چشمام گرم شد و خوابم برد .
ویو ریوجین :
اون صدا صدای ناله های هه این بود .یکم طول کشید موقعیت رو هندل کنم ، اینکه اون پسره کی بود و اون دوتا چرا لباس نداشتن . نمیدونستم چه گیاهی بخورم چون گوشیم همراهم نبود سریع دویدم توی ویلا و برداشتمش تا ازش آتو داشته باشم . چند تا عکس و فیلم گرفتم و بعد هم خیلی ریلکس رفتم توی اتاقم و خوابیدم .
ویو جونگ کوک :
( صبح روز بعد )
آروم چشمام رو باز کردم . سرم به شدت درد میکرد . یکم که به خودم اومدم متوجه شدم روی یکی خوابیدم .
_ ( جیغ بنفش )( بلافاصله بلند شدن )
+ ( جیغ )
_ ( جیغ )
+ ( جیغ )
_ ( جیغ )
ویو ات :
با صدای جیغ یکی بیدار شدم و بدون اینکه خودم بفهمم شروع به جیغ زدم کردم .
یهو موقعیت رو هندل کردم و سریع پاشدم و جلوی دهنش رو گرفتم .
انگشت اشاره ام رو به نشونه سکوت جلوی لب هام قرار دادم و آروم و با دقت دستم رو از روی دهنش برداشتم .
یکم خجالت زده روبه روی هم وایستاده بودیم که با شنیدن صدای دستگیره در سریع خودمون رو انداختیم رو تخت .
من زیر پتو قایم شدم و جونگ کوک هم من رو جلوش قایم کرد جوری که پشتش به در بود .
& هیونگ ، چه خبره ؟( خوابالو )
_ هیچی فقط سوسک دیدم ( ضایع )
& آها باشه ( خوابالو )
بعد اینکه مطمئن شدم رفت پتو رو از بالاخره سرم کنار زدم .
حواسم رو جمع کردم که متوجه شدم فاصله صورت های من و جونگ کوک خیلی کمه . نگاه هامون به هم گره خورده بود ، قلبم تند میزد .
این دیگه چه حسی بود ؟
____________
به ۱۲ تا نرسیده بود گزاشتم 😭💔
دیگه شرط نمیزارم 🙂💔💀
یجی رفت و چند بطری ویسکی آورد .
هممون نشستیم توی پذیرایی و شروع به نوشیدن کردیم .
برای هه این پیام اومد . بعد اینکه گوشیش رو چک کرد پاشد وایستاد و
$ ددی ، من میرم بیرون یکم هوا بخورم ( لوس رو به فلیکس )
& اوهوم برو ( لبخند )
( نیم ساعت بعد )
_ چقدر شما ها ظرفیت الکلتون پایینه ( مست )
+ نه که خودت ظرفیتت خیلی بالاعه ( مست )
_ من ۱۰ شات خوردم و مست شدم ولی شما ها ۴ شات خوردین و مست شدین ( مست )
دستم رو روی چشمام کشیدم و آهی سر دادم .
& چرا هه این نیومد ؟( نیمه مست )
× میشه من برم یکم هوا بخورم ؟( مست رو به ات )
+ حتما ( خنده مست )
ویو ریوجین :
ژاکتم رو برداشتم و رفتم بیرون . چشمام رو بسته بودم تا توی سکوت آرامش بگیرم که صدا هایی رو از پشت ویلا شنیدم .
یکم هوشیار شده بودم پس راه افتادم تا ببینم چیشده . یک ماشین لوکس پست ویلا پارک بود که صدا از اونجا میومد .
اون صدا صدای ....
ویو ات :
فلیکس رفت دستشویی ، یجی و جکسون هم خوابشون برد ، منم
بلند شدم و رفتم توی آشپزخونه . یک لیوان برداشتم و توش یکم آب ریختم تا بخورم . یهویی دوتا دست دور کمرم حلقه شد . از تتو های ردی دستش فهمیدم جونگ کوکه . با ناله و غر گفتم
+ ولم کننن ( حالت مستی )
_ نمیدونستم انقدر بیبی گرلی ، خیلی بدن خوش فرمی داری ( مست )
یکم زور زدم که دستاش رو جدا کنم ولی ولم نمیکرد . یهویی وزنش رو انداخت روم .
+ جونگ کوک .... جونگ کوک .... هییی با توعممم
متوجه شدم که نفساش منظم شده و خوابش برده . به زززززووووررررر بردمش بالا توی اتاقش . خواستم روی تختش ولش کنم که افتاد روم . منو بین تن لشش و تخت اسیر کرده بود .
+ هیییی جونگ کوکااا ، خدایا ، باورم نمیشه این همون پسریه که چند سال پیش منو کتک میزد.
یکعالمه سعی کردم بیدارش کنم ولی خوابش خیلی سنگین بود و بیدار نمیشد.
کم کم خسته شدم و دست از جون کندن برداشتم که چشمام گرم شد و خوابم برد .
ویو ریوجین :
اون صدا صدای ناله های هه این بود .یکم طول کشید موقعیت رو هندل کنم ، اینکه اون پسره کی بود و اون دوتا چرا لباس نداشتن . نمیدونستم چه گیاهی بخورم چون گوشیم همراهم نبود سریع دویدم توی ویلا و برداشتمش تا ازش آتو داشته باشم . چند تا عکس و فیلم گرفتم و بعد هم خیلی ریلکس رفتم توی اتاقم و خوابیدم .
ویو جونگ کوک :
( صبح روز بعد )
آروم چشمام رو باز کردم . سرم به شدت درد میکرد . یکم که به خودم اومدم متوجه شدم روی یکی خوابیدم .
_ ( جیغ بنفش )( بلافاصله بلند شدن )
+ ( جیغ )
_ ( جیغ )
+ ( جیغ )
_ ( جیغ )
ویو ات :
با صدای جیغ یکی بیدار شدم و بدون اینکه خودم بفهمم شروع به جیغ زدم کردم .
یهو موقعیت رو هندل کردم و سریع پاشدم و جلوی دهنش رو گرفتم .
انگشت اشاره ام رو به نشونه سکوت جلوی لب هام قرار دادم و آروم و با دقت دستم رو از روی دهنش برداشتم .
یکم خجالت زده روبه روی هم وایستاده بودیم که با شنیدن صدای دستگیره در سریع خودمون رو انداختیم رو تخت .
من زیر پتو قایم شدم و جونگ کوک هم من رو جلوش قایم کرد جوری که پشتش به در بود .
& هیونگ ، چه خبره ؟( خوابالو )
_ هیچی فقط سوسک دیدم ( ضایع )
& آها باشه ( خوابالو )
بعد اینکه مطمئن شدم رفت پتو رو از بالاخره سرم کنار زدم .
حواسم رو جمع کردم که متوجه شدم فاصله صورت های من و جونگ کوک خیلی کمه . نگاه هامون به هم گره خورده بود ، قلبم تند میزد .
این دیگه چه حسی بود ؟
____________
به ۱۲ تا نرسیده بود گزاشتم 😭💔
دیگه شرط نمیزارم 🙂💔💀
۵.۷k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.