ℂ𝔸𝔽𝔽𝔼𝔼𖦹ꨄ︎ 𝚙𝙰𝚁𝚃⑨
جیمین=فاک
ا/ت=یاااااا قربونه چشماتون...بیاین بغلم🥺🥺🥺🥺
پسرا همه میان بغلت و نامجون وایمیسته و غیرته خاصی نگاشون میکنه
ا/ت=عیب نداره باشه؟🥺
پسرا ناراحت بودن ولی میخندیدن
پسرا=اوم🥺
نامی=خو بسه دیگه!😠
نامی خیلی روت غیرتی شده بود
پسرا رو هول داد و دستت و گرفت
کوک=آجوشی!😐باش هیچکی نمیدزتش😐
جین=ماله خودت😂
ته=بچه ها بسه بهشون بگین الان سکته میکنن
ا/ت=چیو بگین؟
نامی=چه گندی زدین که من باید جمعش کنم؟
هوبی=گند نزدیم...اینکه دسته جمعی ا/ت رو دوس داریم جرعت حقیقت بود😂
ا/ت=اهههه عنترا😂داشت اعتماد بنفسم میرفت بالا میگفتم چقد خوشکلم😂
شوگا=خب نه نکنه جدی فکر کردی خوشکلی؟
نامی نگاهای خطرناکی به شوگا میکرد که باعث میشد شوگا به خودش بلرزه
نامی=اهم!
ا/ت=من خلی هم خوشکلم مگه نه نامی!؟
نامی=اره عشقم...
یه پوزخند به همشون زدی
کوکی=معلومه که نونام خوشمله!
نامی=خو بسه لاس زدن خوردیمون😐
بعده گپ زدن رفتین ناهار خوردین
ناهار قرمه سبزی بود
نامجون معلوم بود خیلی خوشش اومده بود
بعده چند دیقه پسرا رفتن
شب بود و نامجون رو تخت درا کشیده بود و داشت کتاب میخوند
توهم مشغوله جمع کردنه وسایلت بودی
باید وقتی میرفتی مانتو میپوشیدی
مانتو نداشتی ی نگاهی به مانتو های قبلیت کردی
ا/ت=خدایاااا🙄
بالاخره یه مانتو و شلوار لی و یه سر بند پیدا کردی که بپوشی
خیلی هیجان زده بودی واسه فردا
بعده 10 سال میخوا بری پیشه دوستات پیشه خانوادت
وسایلت و جمع کردی و کناره نامجون دراز کشیدی
ا/ت=چندتا درباره ایران بگم بهت...
نامی=اوهوم
ا/ت=یک...اونجا نمیتونی بهم دست بزنی یا بوسم کنی یا هرکاره دیگه!...هرچند خانواده من آخوندی نیستن...وقتی پیشه خانوادمیم عیب نداره ولی بیرون اینکارا رو نکن
نامجون=باش!
ا/ت=و یادت باشه جلو خانوادم نبوسم وقتی تنها بودیم چون داداش خیلی غیرتیه😂
نامی=شما تو جهنم زندگی نمیکنین؟😂
ا/ت=از کجا فهمدیییی!😂
یه چندتا چیز درباره قوانین و همه چیه اونجا گفتی و فردا صبح
زود بیدار شدی و یکم به خودت رسیدی
ا/ت=نامجووووون!...پاشو بریم دیر شد
نامی چشماش و باز میکنه و وقتی با شال و مانتو میبینتت از خنده جر میخوره
ا/ت=عنترررررررررررررررر نخند😐😂
نامی=وای فاک دلم🤣
ا/ت=خیلی گستاخی
ا/ت=یاااااا قربونه چشماتون...بیاین بغلم🥺🥺🥺🥺
پسرا همه میان بغلت و نامجون وایمیسته و غیرته خاصی نگاشون میکنه
ا/ت=عیب نداره باشه؟🥺
پسرا ناراحت بودن ولی میخندیدن
پسرا=اوم🥺
نامی=خو بسه دیگه!😠
نامی خیلی روت غیرتی شده بود
پسرا رو هول داد و دستت و گرفت
کوک=آجوشی!😐باش هیچکی نمیدزتش😐
جین=ماله خودت😂
ته=بچه ها بسه بهشون بگین الان سکته میکنن
ا/ت=چیو بگین؟
نامی=چه گندی زدین که من باید جمعش کنم؟
هوبی=گند نزدیم...اینکه دسته جمعی ا/ت رو دوس داریم جرعت حقیقت بود😂
ا/ت=اهههه عنترا😂داشت اعتماد بنفسم میرفت بالا میگفتم چقد خوشکلم😂
شوگا=خب نه نکنه جدی فکر کردی خوشکلی؟
نامی نگاهای خطرناکی به شوگا میکرد که باعث میشد شوگا به خودش بلرزه
نامی=اهم!
ا/ت=من خلی هم خوشکلم مگه نه نامی!؟
نامی=اره عشقم...
یه پوزخند به همشون زدی
کوکی=معلومه که نونام خوشمله!
نامی=خو بسه لاس زدن خوردیمون😐
بعده گپ زدن رفتین ناهار خوردین
ناهار قرمه سبزی بود
نامجون معلوم بود خیلی خوشش اومده بود
بعده چند دیقه پسرا رفتن
شب بود و نامجون رو تخت درا کشیده بود و داشت کتاب میخوند
توهم مشغوله جمع کردنه وسایلت بودی
باید وقتی میرفتی مانتو میپوشیدی
مانتو نداشتی ی نگاهی به مانتو های قبلیت کردی
ا/ت=خدایاااا🙄
بالاخره یه مانتو و شلوار لی و یه سر بند پیدا کردی که بپوشی
خیلی هیجان زده بودی واسه فردا
بعده 10 سال میخوا بری پیشه دوستات پیشه خانوادت
وسایلت و جمع کردی و کناره نامجون دراز کشیدی
ا/ت=چندتا درباره ایران بگم بهت...
نامی=اوهوم
ا/ت=یک...اونجا نمیتونی بهم دست بزنی یا بوسم کنی یا هرکاره دیگه!...هرچند خانواده من آخوندی نیستن...وقتی پیشه خانوادمیم عیب نداره ولی بیرون اینکارا رو نکن
نامجون=باش!
ا/ت=و یادت باشه جلو خانوادم نبوسم وقتی تنها بودیم چون داداش خیلی غیرتیه😂
نامی=شما تو جهنم زندگی نمیکنین؟😂
ا/ت=از کجا فهمدیییی!😂
یه چندتا چیز درباره قوانین و همه چیه اونجا گفتی و فردا صبح
زود بیدار شدی و یکم به خودت رسیدی
ا/ت=نامجووووون!...پاشو بریم دیر شد
نامی چشماش و باز میکنه و وقتی با شال و مانتو میبینتت از خنده جر میخوره
ا/ت=عنترررررررررررررررر نخند😐😂
نامی=وای فاک دلم🤣
ا/ت=خیلی گستاخی
۳۶.۶k
۱۱ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.