من نباید عاشق تهیونگ بشم
#مننبایدعاشقتهیونگبشم
پارت ۱۰
لیا: بزن کنار....
تهیونگ: چرا؟
لیا: بزن کنار تا بهت بگم..
تهیونگ:اک....
لیا: چیزی بهش نگفتم و بوسیدمش(اولین کیس..)بعد از چند دقیقه همو ول کردیم
تهیونگ: قرار نبود اینجوری بشه...اگه جین بفهمه...
لیا:عومم تو بهم گفتی ثانبتش کنم.... منم کردم
تهیونگ: بریم لب دریا؟
لیا: ارع خوش میگذره
لیا ویو: اون شب کلی بهمون خوش گذشت....بستی خوردیم..رفتیم لب دریا و تو شهر دور زدیم جین هم چیزی نفهمید
(فردا) هلنا بهش زنگ زد
مکالمشون:
هلنا: صلم
لیا:سلام خوفی؟
هلنا: عومم بد نیسم تو خوبی؟
لیا: هیچ وقت بهترر از این نبودمم
هلنا: مگه چی شده؟
لیا: میای بریم کافه اونجا برات توضیح بدم؟
هلنا: باش...
لیا: میبینمت
وقتی رسیدن:
هلنا: بریم اون میز بشینیم
لیا: بریم
هلنا: خب چی میخواستی بهم بگی؟
لیا:(دیشب رو براش توضیح داد)
هلنا: ودففف خوش شانس تریننن آرمی جهانیانن
لیا:(خنده)میای بریم ساحل
هلنا: اول بریم چیپس و پفک بگیریم بعدد
لیا: پس تو اینجا منتظر باش من میرم میخر میام
هلنا: اوک
هلنا ویو:ماشین مامانم رو دیدم که داشت با سرعت سمت لیا میرفت داد زدم:....
هلنا: لیااا مواظب باششش
لیا ویو: هلنا داد زد: لیااا مواظب باششش بشت سرم رو نگاه کردم که با یه ماشین برخورد کردم و..... سیاهی.....
این از لیا.....
خودتون رو برای هر اتفاقی اماده کنید....
پارت ۱۰
لیا: بزن کنار....
تهیونگ: چرا؟
لیا: بزن کنار تا بهت بگم..
تهیونگ:اک....
لیا: چیزی بهش نگفتم و بوسیدمش(اولین کیس..)بعد از چند دقیقه همو ول کردیم
تهیونگ: قرار نبود اینجوری بشه...اگه جین بفهمه...
لیا:عومم تو بهم گفتی ثانبتش کنم.... منم کردم
تهیونگ: بریم لب دریا؟
لیا: ارع خوش میگذره
لیا ویو: اون شب کلی بهمون خوش گذشت....بستی خوردیم..رفتیم لب دریا و تو شهر دور زدیم جین هم چیزی نفهمید
(فردا) هلنا بهش زنگ زد
مکالمشون:
هلنا: صلم
لیا:سلام خوفی؟
هلنا: عومم بد نیسم تو خوبی؟
لیا: هیچ وقت بهترر از این نبودمم
هلنا: مگه چی شده؟
لیا: میای بریم کافه اونجا برات توضیح بدم؟
هلنا: باش...
لیا: میبینمت
وقتی رسیدن:
هلنا: بریم اون میز بشینیم
لیا: بریم
هلنا: خب چی میخواستی بهم بگی؟
لیا:(دیشب رو براش توضیح داد)
هلنا: ودففف خوش شانس تریننن آرمی جهانیانن
لیا:(خنده)میای بریم ساحل
هلنا: اول بریم چیپس و پفک بگیریم بعدد
لیا: پس تو اینجا منتظر باش من میرم میخر میام
هلنا: اوک
هلنا ویو:ماشین مامانم رو دیدم که داشت با سرعت سمت لیا میرفت داد زدم:....
هلنا: لیااا مواظب باششش
لیا ویو: هلنا داد زد: لیااا مواظب باششش بشت سرم رو نگاه کردم که با یه ماشین برخورد کردم و..... سیاهی.....
این از لیا.....
خودتون رو برای هر اتفاقی اماده کنید....
۴.۰k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.