پارت۸(عشق شکست خورده)
پارت۸(عشق شکست خورده)
ویو ادمین: ات و کوک رفتن حمومممم😈😈(این پارت داره به قسمت های خوبی میرسههه😈😈😈😈)
ویو کوک:یاح یاححح دارم برات ات خانوم😈😈
ات: کوکیییی بیا دیگههه
کوک: ها؟ اومدم اومدم
ات: باش
(داخل حموم)
کوک: بیب بیا بغلم(کوک داخل وانه)
ات: عوم باجه
کوک: عوممم بیب نظرت چیه قبل حموم یکم حال کنیم؟(بم)
ات: به یه شرط
کوک: بوگو
ات: منو به شوخ ندی🥺
کوک: عررررر کیوتتت. باشه
ات: میسیییی
کوک: بیب پاهات رو دور کمرم حلقه کن میخوام اینجوری حموم کنیم
ات: باش(پاهاش رو دور کمر کوک حلقه کرد)
کوک: بیب موخام بخورمتتت😈
ات: عه وا کوکککک (چشم غره)
کوک: باشه بابا باشه
ات: آفلین
ویو ادمین: یاح یاح نکنه واقعا توقع داشتین اسمات بزارم🤣حیحححح🤣🤣🤣🤣خوب ضایع شدینن🤣🤣🤣🤣حالا حالا ها اسمات نداریم😈😎😎😎)
ویو بعد از حموم:
آجوما: بچه هااا زود باشین بیاین پایین ببینم
ات و کوک: الان میایم
آجوما: باش
ویو ادمین: ات و کوک رفتن پایین پیش آجوما و غذاشون رو خوردن اندکی بعد کوک گفت(اندکی رو حال کردین😎)
کوک: مرسی آجوما واقعا خوشمزه بود
آجوما: خواهش میکنم پسرم
کوک:ات من میرم بیرون یکم تو شرکت کار دارم فک کنم شب دیر وقت بیام خونه
ات: اوممم باشه عشقم مواظب خودت باشیاااا (ذهن ات: بعلههه زمان خیلی خوبی برای تعقیب کردن کوکه)
کوک: چشمم
ویو کوک: خابب برم یه سر به بار اسلحه هام بزنم و بیام خونه
ویو ادمین: کوک رفت بیرون و همون لحظه ات هم تصمیم گرفت که بره دنبال کوک اما همین که خواست بره یه شماره ناشناس بهش پیم داد)
(از این پارت به بعد هم شیر تو شیر میشه هم ته ته هم مویاددد)
پیامک: های پرنسس کوچولو خوبی؟ نگو که منو نمیشناسی؟ اوو یعنی واقعا نامزد کسی که کوک به قتل رسوندتش رو نمیشناسی؟
ات: نه، چرا باید بشناسم؟ کوک؟ کوک و قتل باهام جور کوک نمیان.
ته: همینجوری، بله کوک، اووو عشقمم قتل برای یه مافیا هیچی نیست که
ات: من باید برم بای(ذهن ات: پد صگگگگگگکگگ زود باششش کوک در رفتتتت)
ته: عاااا راستی نگران کوک نباش الان باهم میریم پیشش، پس زود بیا پایین منتظرم، عووو راستی حرف اضافه نبینم.
ات: چچــــــ یییـــــییی، بـبــببـب اااا شــشـشـش هـهـهـه
ووللییی چی ازز جونم میخواییی؟
ته: خودت رو میخوام پرنسس کوچولو 😏
ات:...............
ببخشید دیر گوذاشتمممم🥺🥺🥺🥺🥺🥺💔👈👉
این پارت شرط نداره ولی حمایت یادتون نره هااااا🙂🥺
فیعلا باییی🥺🥺🥺🥺💜💜💜🙂👈👉
هههه
ویو ادمین: ات و کوک رفتن حمومممم😈😈(این پارت داره به قسمت های خوبی میرسههه😈😈😈😈)
ویو کوک:یاح یاححح دارم برات ات خانوم😈😈
ات: کوکیییی بیا دیگههه
کوک: ها؟ اومدم اومدم
ات: باش
(داخل حموم)
کوک: بیب بیا بغلم(کوک داخل وانه)
ات: عوم باجه
کوک: عوممم بیب نظرت چیه قبل حموم یکم حال کنیم؟(بم)
ات: به یه شرط
کوک: بوگو
ات: منو به شوخ ندی🥺
کوک: عررررر کیوتتت. باشه
ات: میسیییی
کوک: بیب پاهات رو دور کمرم حلقه کن میخوام اینجوری حموم کنیم
ات: باش(پاهاش رو دور کمر کوک حلقه کرد)
کوک: بیب موخام بخورمتتت😈
ات: عه وا کوکککک (چشم غره)
کوک: باشه بابا باشه
ات: آفلین
ویو ادمین: یاح یاح نکنه واقعا توقع داشتین اسمات بزارم🤣حیحححح🤣🤣🤣🤣خوب ضایع شدینن🤣🤣🤣🤣حالا حالا ها اسمات نداریم😈😎😎😎)
ویو بعد از حموم:
آجوما: بچه هااا زود باشین بیاین پایین ببینم
ات و کوک: الان میایم
آجوما: باش
ویو ادمین: ات و کوک رفتن پایین پیش آجوما و غذاشون رو خوردن اندکی بعد کوک گفت(اندکی رو حال کردین😎)
کوک: مرسی آجوما واقعا خوشمزه بود
آجوما: خواهش میکنم پسرم
کوک:ات من میرم بیرون یکم تو شرکت کار دارم فک کنم شب دیر وقت بیام خونه
ات: اوممم باشه عشقم مواظب خودت باشیاااا (ذهن ات: بعلههه زمان خیلی خوبی برای تعقیب کردن کوکه)
کوک: چشمم
ویو کوک: خابب برم یه سر به بار اسلحه هام بزنم و بیام خونه
ویو ادمین: کوک رفت بیرون و همون لحظه ات هم تصمیم گرفت که بره دنبال کوک اما همین که خواست بره یه شماره ناشناس بهش پیم داد)
(از این پارت به بعد هم شیر تو شیر میشه هم ته ته هم مویاددد)
پیامک: های پرنسس کوچولو خوبی؟ نگو که منو نمیشناسی؟ اوو یعنی واقعا نامزد کسی که کوک به قتل رسوندتش رو نمیشناسی؟
ات: نه، چرا باید بشناسم؟ کوک؟ کوک و قتل باهام جور کوک نمیان.
ته: همینجوری، بله کوک، اووو عشقمم قتل برای یه مافیا هیچی نیست که
ات: من باید برم بای(ذهن ات: پد صگگگگگگکگگ زود باششش کوک در رفتتتت)
ته: عاااا راستی نگران کوک نباش الان باهم میریم پیشش، پس زود بیا پایین منتظرم، عووو راستی حرف اضافه نبینم.
ات: چچــــــ یییـــــییی، بـبــببـب اااا شــشـشـش هـهـهـه
ووللییی چی ازز جونم میخواییی؟
ته: خودت رو میخوام پرنسس کوچولو 😏
ات:...............
ببخشید دیر گوذاشتمممم🥺🥺🥺🥺🥺🥺💔👈👉
این پارت شرط نداره ولی حمایت یادتون نره هااااا🙂🥺
فیعلا باییی🥺🥺🥺🥺💜💜💜🙂👈👉
هههه
۴.۹k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.