"قضاوت گذشتگان"
"قضاوت گذشتگان"
چند روز پیش تو یکی از گروه ها بحثی در مورد کتاب "خاله سوسکه" بود. برام جالب بود که خیلی از مادرهای نسل جدید این داستان رو نمیشناختن و از فرهنگی که ترویج میکرد شاکی بودن. یاد خودم میفتم که تو بچگی به این قسمت "اگه یه روز زنت بشم، پاره تنت بشم، دعوامون که بشه، منو با چی میزنی؟" که میرسیدم دچار اضطراب میشدم. اصلا چرا باید خاله سوسکه کتک میخورد؟ مگه ادم پاره تنش رو میزنه؟ هنوز هم احساس دوگانه ای در مورد این قبیل داستان ها دارم. آیا اینها رو باید بعنوان بخشی از فولکلور حفظ و یا بخاطر ترویج فرهنگ غلط روانه گورستان تاریخ کرد؟
اخیرا فیلم بازسازی شدهای از یک فیلم قدیمی هالیوود دیدم که کل خدمتکاران سیاهپوست، که اتفاقا نقش مهمی در داستان داشتند رو حذف کرده چون کارگردان (سوفیا فورد کاپولا) ادعا کرده بود دلم نیومد دختر جوون سیاه پوستی رو در نقش خدمتکار نشون بدم...
این روزها همه بصورت رتروسپکتیو (گذشته نگر) در حال قضاوت گذشتگانن. مثلا یادشون میفته فلان داستان محتوای نژادپرستانه داشته، بهمان ترانه کریسمس که ۵۰ سال پیش خونده شده در برخورد با زنها کلمات مناسبی بکار نبرده و خواننده مرد نیت تجاوز داشته (نمونه های وطنی این ترانهها هم کم نیستن: زن شریک شیطونه....بدون که تو خونت کنیزکی داری...کاش میشد کفش شما رو جفت کنم...)، حتا نام پزشکی رو بخاطر اینکه مطالعاتش روی زندانیان یهودی جنگ جهانی بوده از روی بیماری خاص برمیدارن، مجسمه پزشک دیگری رو چون روی زنان سیاهپوست مطالعه کرده از محوطه دانشگاه پایین میکشن...
گاهی فکر میکنم که اگر بخواهیم با فرهنگ امروزمون گذشتگان رو قضاوت کنیم، اغلب پدربزرگ ها و یا پدر پدربزرگ های ما پدوفیل و بیمار بودن چون در اون زمانها بیشتر دخترها در سنین زیر ۱۸ سالگی ازدواج میکردن و اصلا چرا راه دور بریم هیچکس نباید به اجداد خودش افتخار کنه چون اغلب اونها معتقد بودن کار زن فقط تولید مثل و جای او هم فقط در اشپزخانه است... و اگر بهمین ترتیب پیش بریم معلوم نیست کدوم یک از حرفها و کارهای ما به مذاق آیندگان خوش نیاد و روزی ما رو مورد لعن و نفرین قرار ندن!!!
شخصا فکر میکنم بهتره که تاریخ رو به میل خودمون تغییر ندیم و گذشتگان رو به حال خودشون بگذاریم و بجای اون از این به بعد سعی در ترویج افکار و اشاعه فرهنگهای سالم داشته باشیم. #ژینوس_صارمیان
چند روز پیش تو یکی از گروه ها بحثی در مورد کتاب "خاله سوسکه" بود. برام جالب بود که خیلی از مادرهای نسل جدید این داستان رو نمیشناختن و از فرهنگی که ترویج میکرد شاکی بودن. یاد خودم میفتم که تو بچگی به این قسمت "اگه یه روز زنت بشم، پاره تنت بشم، دعوامون که بشه، منو با چی میزنی؟" که میرسیدم دچار اضطراب میشدم. اصلا چرا باید خاله سوسکه کتک میخورد؟ مگه ادم پاره تنش رو میزنه؟ هنوز هم احساس دوگانه ای در مورد این قبیل داستان ها دارم. آیا اینها رو باید بعنوان بخشی از فولکلور حفظ و یا بخاطر ترویج فرهنگ غلط روانه گورستان تاریخ کرد؟
اخیرا فیلم بازسازی شدهای از یک فیلم قدیمی هالیوود دیدم که کل خدمتکاران سیاهپوست، که اتفاقا نقش مهمی در داستان داشتند رو حذف کرده چون کارگردان (سوفیا فورد کاپولا) ادعا کرده بود دلم نیومد دختر جوون سیاه پوستی رو در نقش خدمتکار نشون بدم...
این روزها همه بصورت رتروسپکتیو (گذشته نگر) در حال قضاوت گذشتگانن. مثلا یادشون میفته فلان داستان محتوای نژادپرستانه داشته، بهمان ترانه کریسمس که ۵۰ سال پیش خونده شده در برخورد با زنها کلمات مناسبی بکار نبرده و خواننده مرد نیت تجاوز داشته (نمونه های وطنی این ترانهها هم کم نیستن: زن شریک شیطونه....بدون که تو خونت کنیزکی داری...کاش میشد کفش شما رو جفت کنم...)، حتا نام پزشکی رو بخاطر اینکه مطالعاتش روی زندانیان یهودی جنگ جهانی بوده از روی بیماری خاص برمیدارن، مجسمه پزشک دیگری رو چون روی زنان سیاهپوست مطالعه کرده از محوطه دانشگاه پایین میکشن...
گاهی فکر میکنم که اگر بخواهیم با فرهنگ امروزمون گذشتگان رو قضاوت کنیم، اغلب پدربزرگ ها و یا پدر پدربزرگ های ما پدوفیل و بیمار بودن چون در اون زمانها بیشتر دخترها در سنین زیر ۱۸ سالگی ازدواج میکردن و اصلا چرا راه دور بریم هیچکس نباید به اجداد خودش افتخار کنه چون اغلب اونها معتقد بودن کار زن فقط تولید مثل و جای او هم فقط در اشپزخانه است... و اگر بهمین ترتیب پیش بریم معلوم نیست کدوم یک از حرفها و کارهای ما به مذاق آیندگان خوش نیاد و روزی ما رو مورد لعن و نفرین قرار ندن!!!
شخصا فکر میکنم بهتره که تاریخ رو به میل خودمون تغییر ندیم و گذشتگان رو به حال خودشون بگذاریم و بجای اون از این به بعد سعی در ترویج افکار و اشاعه فرهنگهای سالم داشته باشیم. #ژینوس_صارمیان
۲.۰k
۰۶ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.