P5
《Mine》
پارت۵
ولی یه حسی درون ا.ت میگف که قراره این خوشی ها تموم شه
جیمین :امم ا.ت
ا.ت:ها
جیمین:فکر کنم مدرسه دیرت شده
ا.ت:هاااااااااااا چرا زودتر نگفتییییی خداحافظظظظظ
جیمین زیر لب:خیلی کیوته...
با این که ا.ت دختر سردی بود ولی پیش جیمین خیلی خونگرم بود
ا.ت ویو:
خب از خواب پاشدم با عجله کارامو کردم و رفتم مدرسه ونشستم سر جام
وسطای کلاس....
سومی ویو:
دیدم ا.ت نیست و گوشیش اونجاست پس رفتم ورش داشتم
گوشیشو روشن کردم میخاستم رمز بزنم که .....هاها ا.ت خیلی سادست اون حتی رمز واسه گوشیش نذاشته
رفتم برنامه هاشو چک کردم که چشمم خورد ب یادداشت هاش
چیزایی که ا.ت نوشته بود:
سومی و دوستاش خیلی مزخرفن
همه ی بچه های کلاس واقعا رو مخن و من اونارو درک نمیکنن
هه تومی امروز شبیه گاو شده.......
(دیه حوصله ندارم خودتون یچی بگید😂)
سومی با تعجب به اونا نگاه میکرد و لبخند شیطانی ای زد از اون پیاما اسکرین شات گرفت و فرستاد واسه خودش بعد فرستاد تو گروه
ولی فعلا گسی ندیده بود
ا.ت ویو:
دیدم بچه ها دور هم جمع شدن و حرفاشون ب گوشم رسید چون خیلی ازم دور نبودن
یونا :بچه ها شنیدید چه اتفاقی برای خواننده گروه بی تی اس افتاده ؟
ا.ت:ببخشید میپرم وسط حرفاتون ولی میشه بدونم بی تی اس چیه؟
همه با تعجب :چچییییییییییی تو نمیدونییییییییی
یونا:یه گروه باحالن که خوانندن
ا.ت:اها حالا چه اتفاقی افتاده؟
یونا:پارک جیمین تو یکی از کنسرت ها حالش خیلییی بد میشه و نمیتونه به کنسرت ادامه بده (خدا نکنه بچممممم چیزیش شههههه🥺)هنوزم حالش خوب نشده
ا.ت از تعجب چشماش گرد شد جیمین؟ درست میشنوم؟
(پرش زمانی ب بعد از مدرسه )
رفتم خونه و .....
پارت۵
ولی یه حسی درون ا.ت میگف که قراره این خوشی ها تموم شه
جیمین :امم ا.ت
ا.ت:ها
جیمین:فکر کنم مدرسه دیرت شده
ا.ت:هاااااااااااا چرا زودتر نگفتییییی خداحافظظظظظ
جیمین زیر لب:خیلی کیوته...
با این که ا.ت دختر سردی بود ولی پیش جیمین خیلی خونگرم بود
ا.ت ویو:
خب از خواب پاشدم با عجله کارامو کردم و رفتم مدرسه ونشستم سر جام
وسطای کلاس....
سومی ویو:
دیدم ا.ت نیست و گوشیش اونجاست پس رفتم ورش داشتم
گوشیشو روشن کردم میخاستم رمز بزنم که .....هاها ا.ت خیلی سادست اون حتی رمز واسه گوشیش نذاشته
رفتم برنامه هاشو چک کردم که چشمم خورد ب یادداشت هاش
چیزایی که ا.ت نوشته بود:
سومی و دوستاش خیلی مزخرفن
همه ی بچه های کلاس واقعا رو مخن و من اونارو درک نمیکنن
هه تومی امروز شبیه گاو شده.......
(دیه حوصله ندارم خودتون یچی بگید😂)
سومی با تعجب به اونا نگاه میکرد و لبخند شیطانی ای زد از اون پیاما اسکرین شات گرفت و فرستاد واسه خودش بعد فرستاد تو گروه
ولی فعلا گسی ندیده بود
ا.ت ویو:
دیدم بچه ها دور هم جمع شدن و حرفاشون ب گوشم رسید چون خیلی ازم دور نبودن
یونا :بچه ها شنیدید چه اتفاقی برای خواننده گروه بی تی اس افتاده ؟
ا.ت:ببخشید میپرم وسط حرفاتون ولی میشه بدونم بی تی اس چیه؟
همه با تعجب :چچییییییییییی تو نمیدونییییییییی
یونا:یه گروه باحالن که خوانندن
ا.ت:اها حالا چه اتفاقی افتاده؟
یونا:پارک جیمین تو یکی از کنسرت ها حالش خیلییی بد میشه و نمیتونه به کنسرت ادامه بده (خدا نکنه بچممممم چیزیش شههههه🥺)هنوزم حالش خوب نشده
ا.ت از تعجب چشماش گرد شد جیمین؟ درست میشنوم؟
(پرش زمانی ب بعد از مدرسه )
رفتم خونه و .....
۳.۴k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.