عشق مافیایی پارت3
:از اشنای با ها تون خوشحالم راستش انتظار نداشتم ریس باند به این بزرگی خانم باشن
+(با حالت تمسخر و جدیت و سردی لب زد) چرا فقط مردا میتونن قدرت مند باشن
:اوه نه من همچین منظوری نداشتم
+(بدون اینکه فرصت حرفی از جانب این دو شخص بده از کنار شون رد شد و روی میزی که مطالق به اون بود نشست و که بکهیون به تبعید از اون کنارش نشست خیلی نامحسوس نگاهی به اطرافش کرد درسته اون ادم عو*ضی یا بهتر اون پیر خرفت داشت بهش نگاه میکرد و قطعا نشون نمیداد اما از این فاصله تعجب و عصبانیت رو توی صورتش می دید برای اینکه اون ادم رو عصبی تر کنه یه نیشخند معنی دار زد که هر کسی رو دیونه میکرد چون از هزار فح*ش هم بد تر بود چشمش به طرف چپ اون مرد رفت که اون فرد هم بهش نگاه میکرد ... زمزمه وار گفت اووو پس اون جئون کوچولو معروف تویی درست مثل تعریف های که شنیده بود و یا بیشتر از اون ها عالی بود
بعد یک ساعت اعلام کردن که موقع قمار یا همون بازی احمقانه ای که این پیر های خرفت و مافیا ها انجام میدادن و روی چیز های
ارزشمندشون شرت می بستند و با اینکه ازین بازی خوشش نمیومد اما باید برای حفظ قدرت و البته شناخت دشمناش از این موقعیت استفاده می کرد
همراه بکهیون سمت صندلی که برای او افراد گزاشته شده بود رفت و نشست بقیه با تعجب بهش نگاه میکردن و بعضیا با تمسخر می گفتن داره چیکار میکنه .... همون موقع جئون رو به روش نشست و با لبخندی که ا.ت حاضر بود همون جا کارش رو تموم کنه بهش زل زد در همون موقع پسرش جئون جونگ کوک و پسر دیگه ای که ا.ت از بکهیون شنیده بود که اسمش جیمینه و راز های زیادی همراهش داره کنار اون پیر خرفت نشستند صدای بقیه که می گفتند اون دختر خودشو بد بخت می کنه جئون قمار باز ماهریه به گو شش می رسید ولی کسی قمار کردن ا.ت رو ندیده بود و این اونو به خنده مینداخت اما باز هم حالت صورتش رو حفظ کرد که همون موقع جئون با نیشخنی کثیف به حرف اومد که حتی صداش هم به ا.ت حالت تهوع می داد
&انگار اینجا یکی میخواد قمار کنه اما زیادی بی تجربه به نظر میرسه
+(در مقابل نیشخندی زد) اوووو جئون میدونی از زود قضاوت کردن خوشم نمیاد
(می تونست نیشخند تمسخر امیز پسر اون پیر مرد رو ببینه انگار این هم مثل پدرش یه عو*ضیه)
&(خندهای سر داد) می بینیم....خب میخوای روی چی شرت ببندی
+(با حالت مرموز و نیشخند که هیچکس نیتونست چیزی از صورتش بفهمه لب زد)
+خب اگ من بردم باید سه تا از بار های بزرگ اسلحه ت رو به من بدی
&(خنده استیکری کرد) قبوله و اگ من بردم باید پنج تا از بهترین بار های اسلحه ت رو بهم بدی
+(این بیش از حد زیادی بود و می تونست ا.ت رو بر شکست کنه اما اون به خودش مطمین بود و بکهیونی که تمام مدت فقط بی صدا به مکالمه های او ها گوش می داد این دفعه جلو اومد و در گوش ا.ت گفت)
/این پیری خیلی زیاد خواهه مواظب باش
+اوهوم
.................
&اووووو دست اول رو که باختی خانم لی(خنده)
+(تک خنده ای کرد ) عاااااا مستر جئون هنوز زوده برای نتیجه گیری
(در همون حین ا.ت کارتش رو رو کرد و درسته اون دور دوم رو برد جئون با تعجب و عصبانیت لبخندی زد )
& دور بعدی برنده مشخص میشه
(بعد چند مین دیگه نو بت ا.ت بود که کارتش رو رو کنه استرس کل بدنش رو گرفته بود اما باز هم با چهره ای خنثی به اون پیر مرد که نیش خند زده بود کرد کارتش رو رو کرد و این اخرین کارت بود و هر دو همزمان باید کارت رو رو می کردن همین که کارت رو بر گردوندن سکوت همه جا رو گرفت و بقیه فقط تعجب کرده بودن و می خندیدن و تنها کسی که حالت چهرش عصبی و اشفته شد جئون بود )
+اووو جئون بهت گفتم زود نتیجه گیری نکن(نیشخند)
&(پاشد که دو پسر کنارش به تبعید از اون پاشدن معلوم بود اون ها هم تعجب کردن و این بیشتر ا.ت رو خوشحال می کرد)
&امکان نداره تو یه کلکی زدی دختره...
+(ا.ت حرفش رو قطع کرو پاشد که مراهش بکهیون هم پاشد )
+جئون قبول کن دورانت به پایان رسیده تو زیادی پیر شدی و الان داری من رو مقسر میدونی (نیشخد )
&(تفنگشو در اورد و به سمت ا.ت گرفت که به تبعید از اون بکهیون اسله حش رو به طرف جئون گرفت که پسر ها ی جئون هم تفنگ هاشون رو به سمتشون گرفتن در همون حین نزدیک ده بادیگارد مسلح دور شون رو احاطه کردن و جئون رو نشانه گرفتن ا.ت با
لبخندی مر موزانه لب زد)
+.........
+(با حالت تمسخر و جدیت و سردی لب زد) چرا فقط مردا میتونن قدرت مند باشن
:اوه نه من همچین منظوری نداشتم
+(بدون اینکه فرصت حرفی از جانب این دو شخص بده از کنار شون رد شد و روی میزی که مطالق به اون بود نشست و که بکهیون به تبعید از اون کنارش نشست خیلی نامحسوس نگاهی به اطرافش کرد درسته اون ادم عو*ضی یا بهتر اون پیر خرفت داشت بهش نگاه میکرد و قطعا نشون نمیداد اما از این فاصله تعجب و عصبانیت رو توی صورتش می دید برای اینکه اون ادم رو عصبی تر کنه یه نیشخند معنی دار زد که هر کسی رو دیونه میکرد چون از هزار فح*ش هم بد تر بود چشمش به طرف چپ اون مرد رفت که اون فرد هم بهش نگاه میکرد ... زمزمه وار گفت اووو پس اون جئون کوچولو معروف تویی درست مثل تعریف های که شنیده بود و یا بیشتر از اون ها عالی بود
بعد یک ساعت اعلام کردن که موقع قمار یا همون بازی احمقانه ای که این پیر های خرفت و مافیا ها انجام میدادن و روی چیز های
ارزشمندشون شرت می بستند و با اینکه ازین بازی خوشش نمیومد اما باید برای حفظ قدرت و البته شناخت دشمناش از این موقعیت استفاده می کرد
همراه بکهیون سمت صندلی که برای او افراد گزاشته شده بود رفت و نشست بقیه با تعجب بهش نگاه میکردن و بعضیا با تمسخر می گفتن داره چیکار میکنه .... همون موقع جئون رو به روش نشست و با لبخندی که ا.ت حاضر بود همون جا کارش رو تموم کنه بهش زل زد در همون موقع پسرش جئون جونگ کوک و پسر دیگه ای که ا.ت از بکهیون شنیده بود که اسمش جیمینه و راز های زیادی همراهش داره کنار اون پیر خرفت نشستند صدای بقیه که می گفتند اون دختر خودشو بد بخت می کنه جئون قمار باز ماهریه به گو شش می رسید ولی کسی قمار کردن ا.ت رو ندیده بود و این اونو به خنده مینداخت اما باز هم حالت صورتش رو حفظ کرد که همون موقع جئون با نیشخنی کثیف به حرف اومد که حتی صداش هم به ا.ت حالت تهوع می داد
&انگار اینجا یکی میخواد قمار کنه اما زیادی بی تجربه به نظر میرسه
+(در مقابل نیشخندی زد) اوووو جئون میدونی از زود قضاوت کردن خوشم نمیاد
(می تونست نیشخند تمسخر امیز پسر اون پیر مرد رو ببینه انگار این هم مثل پدرش یه عو*ضیه)
&(خندهای سر داد) می بینیم....خب میخوای روی چی شرت ببندی
+(با حالت مرموز و نیشخند که هیچکس نیتونست چیزی از صورتش بفهمه لب زد)
+خب اگ من بردم باید سه تا از بار های بزرگ اسلحه ت رو به من بدی
&(خنده استیکری کرد) قبوله و اگ من بردم باید پنج تا از بهترین بار های اسلحه ت رو بهم بدی
+(این بیش از حد زیادی بود و می تونست ا.ت رو بر شکست کنه اما اون به خودش مطمین بود و بکهیونی که تمام مدت فقط بی صدا به مکالمه های او ها گوش می داد این دفعه جلو اومد و در گوش ا.ت گفت)
/این پیری خیلی زیاد خواهه مواظب باش
+اوهوم
.................
&اووووو دست اول رو که باختی خانم لی(خنده)
+(تک خنده ای کرد ) عاااااا مستر جئون هنوز زوده برای نتیجه گیری
(در همون حین ا.ت کارتش رو رو کرد و درسته اون دور دوم رو برد جئون با تعجب و عصبانیت لبخندی زد )
& دور بعدی برنده مشخص میشه
(بعد چند مین دیگه نو بت ا.ت بود که کارتش رو رو کنه استرس کل بدنش رو گرفته بود اما باز هم با چهره ای خنثی به اون پیر مرد که نیش خند زده بود کرد کارتش رو رو کرد و این اخرین کارت بود و هر دو همزمان باید کارت رو رو می کردن همین که کارت رو بر گردوندن سکوت همه جا رو گرفت و بقیه فقط تعجب کرده بودن و می خندیدن و تنها کسی که حالت چهرش عصبی و اشفته شد جئون بود )
+اووو جئون بهت گفتم زود نتیجه گیری نکن(نیشخند)
&(پاشد که دو پسر کنارش به تبعید از اون پاشدن معلوم بود اون ها هم تعجب کردن و این بیشتر ا.ت رو خوشحال می کرد)
&امکان نداره تو یه کلکی زدی دختره...
+(ا.ت حرفش رو قطع کرو پاشد که مراهش بکهیون هم پاشد )
+جئون قبول کن دورانت به پایان رسیده تو زیادی پیر شدی و الان داری من رو مقسر میدونی (نیشخد )
&(تفنگشو در اورد و به سمت ا.ت گرفت که به تبعید از اون بکهیون اسله حش رو به طرف جئون گرفت که پسر ها ی جئون هم تفنگ هاشون رو به سمتشون گرفتن در همون حین نزدیک ده بادیگارد مسلح دور شون رو احاطه کردن و جئون رو نشانه گرفتن ا.ت با
لبخندی مر موزانه لب زد)
+.........
۱۷۵.۵k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.