ندیمه زیبای من p:13
چند ساعت بعد
لونا : مامان ا/ت بیدار شده
م تهیونگ: باشه
م تهیونگ: ا/ت خوبی ؟
ا/ت: پدرم (گریه)
م تهیونگ: نگران نباش تهیونگ قاتل پدرتو پیدا میکنه
ا/ت: (گریه)
م تهیونگ: چیزی نمیخوای؟
ا/ت: چرا گوشیم کو؟
لونا: بیا اینجاس
م تهیونگ: برای چی میخوای ؟
ا/ت: زنگ بزنم به تهیونگ
م تهیونگ: اگه خبری بشه خودش زنگ میزنه
که یه دفعه تهیونگ برمیگرده خونه
تهیونگ: ا/ت
ا/ت : (گریه)
تهیونگ: گریه نکن دیگه بیا بغلم بیا
ا/ت: چیشد پیداش کردی ؟
تهیونگ: اره
ا/ت: پدرم بی گناه بود ( گریه)
تهیونگ: گریه نکن دوست ندارم چشمای ندیمه زیبای من خیس بشه (آروم)
ا/ت : کی پدرم رو کشته
تهیونگ : فردا با خودم میبرمت که ببینیش
میدونم کمه ولی از هیچی بهتره . ببخشید که نبودم سرم خیلی شلوغه
لونا : مامان ا/ت بیدار شده
م تهیونگ: باشه
م تهیونگ: ا/ت خوبی ؟
ا/ت: پدرم (گریه)
م تهیونگ: نگران نباش تهیونگ قاتل پدرتو پیدا میکنه
ا/ت: (گریه)
م تهیونگ: چیزی نمیخوای؟
ا/ت: چرا گوشیم کو؟
لونا: بیا اینجاس
م تهیونگ: برای چی میخوای ؟
ا/ت: زنگ بزنم به تهیونگ
م تهیونگ: اگه خبری بشه خودش زنگ میزنه
که یه دفعه تهیونگ برمیگرده خونه
تهیونگ: ا/ت
ا/ت : (گریه)
تهیونگ: گریه نکن دیگه بیا بغلم بیا
ا/ت: چیشد پیداش کردی ؟
تهیونگ: اره
ا/ت: پدرم بی گناه بود ( گریه)
تهیونگ: گریه نکن دوست ندارم چشمای ندیمه زیبای من خیس بشه (آروم)
ا/ت : کی پدرم رو کشته
تهیونگ : فردا با خودم میبرمت که ببینیش
میدونم کمه ولی از هیچی بهتره . ببخشید که نبودم سرم خیلی شلوغه
۱۷.۳k
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.