عشق ناگهانی
عشق ناگهانی
پارت ۱۹
ویو ت.ا
که یهو چشم هاش رو باز کرد
ته: اره هر روز با بوسه
بیدارت میکنم
و اینکه از قبول کنی حس های خوبی بهت میدم
ت.ا: چی؟
ته: از این به بعد هواست
باشه بلند بلند فکر نکنی
ت.ا: وایییی(خجالت)
ته: واقعا قبول میکنی؟(رفت نزدیکش)
ت.ا: خب... اره
تا اینو گفتم شروع کرد به بوسیدنم
منم همراهیش میکردم و بعد چند دیقه ازم جدا شد
ته: چیکار کنیم خرس کوچولو؟
ت.ا: بغلللللل
ته: بریم توی تخت(منحرفا😑)
که یهو زیر پامو
گرفت و بلندم کرد منم عین کنه
چسبیدش بهش
ته: ترسو کوچولو
ت.ا: حالا که فکرشو
میکنم خیلی قدت بلنده
ته: و تو دوسش
داری
ت.ا: اره اونم خیلی
یه بوس روی لبم گذاشت
و رفت سمت اتاقش
منو روی تخت گذاشت و خودشم
سرشو
روی سینم گذاشت اینقدر
نازش کردم که هردو
خوابمو
برد
نویسنده:
https://wisgoon.com/elaine_y
پارت ۱۹
ویو ت.ا
که یهو چشم هاش رو باز کرد
ته: اره هر روز با بوسه
بیدارت میکنم
و اینکه از قبول کنی حس های خوبی بهت میدم
ت.ا: چی؟
ته: از این به بعد هواست
باشه بلند بلند فکر نکنی
ت.ا: وایییی(خجالت)
ته: واقعا قبول میکنی؟(رفت نزدیکش)
ت.ا: خب... اره
تا اینو گفتم شروع کرد به بوسیدنم
منم همراهیش میکردم و بعد چند دیقه ازم جدا شد
ته: چیکار کنیم خرس کوچولو؟
ت.ا: بغلللللل
ته: بریم توی تخت(منحرفا😑)
که یهو زیر پامو
گرفت و بلندم کرد منم عین کنه
چسبیدش بهش
ته: ترسو کوچولو
ت.ا: حالا که فکرشو
میکنم خیلی قدت بلنده
ته: و تو دوسش
داری
ت.ا: اره اونم خیلی
یه بوس روی لبم گذاشت
و رفت سمت اتاقش
منو روی تخت گذاشت و خودشم
سرشو
روی سینم گذاشت اینقدر
نازش کردم که هردو
خوابمو
برد
نویسنده:
https://wisgoon.com/elaine_y
۷.۹k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.