پارت ۱۰
پارت ۱۰
《ا/ت》
وارد کالاب شد بوی الکل و مشروب و دختر پسر هایی که میرقصیدن یه دفعه دلتنگ روزی شدم که به اسرار بکی از دوستای یونگی تو فرانسه به کالاب رفتیم باهم میرقصیدیم میخندیدم ولی الان مجبور تنها بیام اینجا بدون تنها دلیل زندگیم
رفتم زو یکی از صندلی ها نشستم و گارسون اومد و من یه لیوان الکل سفارش دادم داشتم همینجور به یونگی فکر نیکردم که یه پسره اومد کنارم نشست و نگام میکرد از نگاش عثبانی شدم برگشتم و با عصبانیت گفتم:به چی نگاه میکنی
گفت :به یه فرشته که جلوم نشسته
گفتم :برو بابامرتیکه
بلند شدم که دستم رو گرفت نتونستم دستام رو از دستش درارم زورش خیلی بیشتر از من
بود گفت:بشین خانومی باهات کاری ندارم ولی اگه لجبازی کنی قول نمیدم باهات کاری نداشته باشم
ترسیده بودم سعی میکردم دستم رو از دست ولی نتونستم
خندید گفت: لجبازی کردی من زیر قولم میزنم
ترسیده بودم چه غلطی کردم اومدم اینجا خدایا کمکم کن
دستم رو گرفته بود داشت میومد نزدیک صورتم که یک دفعه.....
پایان پارت ۱۰
لایک یادتون نره❤️👍
حمایت کنید لطفا❤️
《ا/ت》
وارد کالاب شد بوی الکل و مشروب و دختر پسر هایی که میرقصیدن یه دفعه دلتنگ روزی شدم که به اسرار بکی از دوستای یونگی تو فرانسه به کالاب رفتیم باهم میرقصیدیم میخندیدم ولی الان مجبور تنها بیام اینجا بدون تنها دلیل زندگیم
رفتم زو یکی از صندلی ها نشستم و گارسون اومد و من یه لیوان الکل سفارش دادم داشتم همینجور به یونگی فکر نیکردم که یه پسره اومد کنارم نشست و نگام میکرد از نگاش عثبانی شدم برگشتم و با عصبانیت گفتم:به چی نگاه میکنی
گفت :به یه فرشته که جلوم نشسته
گفتم :برو بابامرتیکه
بلند شدم که دستم رو گرفت نتونستم دستام رو از دستش درارم زورش خیلی بیشتر از من
بود گفت:بشین خانومی باهات کاری ندارم ولی اگه لجبازی کنی قول نمیدم باهات کاری نداشته باشم
ترسیده بودم سعی میکردم دستم رو از دست ولی نتونستم
خندید گفت: لجبازی کردی من زیر قولم میزنم
ترسیده بودم چه غلطی کردم اومدم اینجا خدایا کمکم کن
دستم رو گرفته بود داشت میومد نزدیک صورتم که یک دفعه.....
پایان پارت ۱۰
لایک یادتون نره❤️👍
حمایت کنید لطفا❤️
۳.۰k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.