مافیای جذاب پارت 2
جیمین=کوک میخوای چیکار کنی
کوک=تو فقط کاری که گفتم و انجام بده ...بعدشو میفهمی
ذهن کوک=بهش نشون میدم که من چجوری با یه خانم رفتار میکنم
...فردا...
...ویو جیمین...
بلاخره بعد کلی تحقیق محل کار اون دخترو پیدا کردم باید برم به کوک بگم پس به سمت اتاق کار کوک رفتم در زدم و وارد شدم
کوک=چی شده جیمین
جیمین=جای ا/ت پیدا کردم
کوک=اون دیگه کیه!؟
جیمین=اون دختره که دیروز بهش خوری
کوک=آها..خب بگو ببینم کیه و کجا کار میکنه
جیمین=خب ..اسمش ا/ت..کیم ا/ت یه خونه کوچیک تو سئول داره شبا ساعت 8 میره بار
کوک=کدوم بار...راستی درباره خانوادشو هیچی نگفتی
جیمین=اسم بار..(خودتون یه چی بزارید)....اون خانواده ای نداره ...یعنی توی تصادف از دست داده ولی یه دوست داره که اونم دیروز دیدی اسمش آیو هست
کوک=که اینطور این کارمو راحت تر میکنه
...ویو ا/ت...
صبح از خواب بیدار شدم به دوش گرفتم موهامو خشک کردم
خونه رو مرتب کردم رو مبل دراز کشیدم یاد پسر دیروزی افتادم اون چشماش که مثل دریا بود اون لباس دوست سفیدش
با صدای گوشیم از افکارم اومدم بیرون آیو داشت زنگ میزد ای بر خر مگس معرکه لعنت
... مکالمه آیو با ا/ت ...
آیو=سلام گاومیش
ا/ت=یه بار شد که تو وقتی من دارم رویا پردازی میکنم گند نزنی توش
آیو=اولاً سلام دوم...نوداشتی چه رویایی میساختی که من توش نبودم هاا
ا/ت=هیچی درباره اون پسر دیروزی بود زیادی جذا...نه گاو بود که اینطوری با من صحبت کرد
آیو =مطمئنی که نمی خواستی بگی جذاب بود تا گاو
ا/ت=ا..اره بابا چرا باید بگم جذاب با اون چشمای خوشگلش
آیو =باشه بابا تو راست میگی ....من شب با خانواده دارم میام بار شما یه جای VIP میتونی نگه داری
ا/ت=باشه بیاید براتون نگه میدارم...فعلا خدافظ میخوام سریال نگاه کنم(کار همیشه من)
آیو=باشه خدافظ
...پایان مکالمه...
نشستم سریال صدای جادو رو نگاه کردم تقریبا 6تا قسمت دیدم یه نگاه به ساعت کردم ساعت 7:30بود یه تاکسی گرفتم و رفتم سمت بار تعجب کردم مثل همیشه شلوغ نبود رییس اومد سمتم گفت ..
رییس=ا/ت یکی تو اتاق من میخواد تورو ببینه
ذهن ا/ت=یکی کیه..من که به جز آیو کسی رو ندارم ...شاید آیو زودتر اومده که خودش اتاق رزرو کنه
ا/ت=باشه ...ممنون که گفتید سمت اتاق رییس رفتم درو باز کردم با چیزی که دیدم خشکم زد اون...
کوک=تو فقط کاری که گفتم و انجام بده ...بعدشو میفهمی
ذهن کوک=بهش نشون میدم که من چجوری با یه خانم رفتار میکنم
...فردا...
...ویو جیمین...
بلاخره بعد کلی تحقیق محل کار اون دخترو پیدا کردم باید برم به کوک بگم پس به سمت اتاق کار کوک رفتم در زدم و وارد شدم
کوک=چی شده جیمین
جیمین=جای ا/ت پیدا کردم
کوک=اون دیگه کیه!؟
جیمین=اون دختره که دیروز بهش خوری
کوک=آها..خب بگو ببینم کیه و کجا کار میکنه
جیمین=خب ..اسمش ا/ت..کیم ا/ت یه خونه کوچیک تو سئول داره شبا ساعت 8 میره بار
کوک=کدوم بار...راستی درباره خانوادشو هیچی نگفتی
جیمین=اسم بار..(خودتون یه چی بزارید)....اون خانواده ای نداره ...یعنی توی تصادف از دست داده ولی یه دوست داره که اونم دیروز دیدی اسمش آیو هست
کوک=که اینطور این کارمو راحت تر میکنه
...ویو ا/ت...
صبح از خواب بیدار شدم به دوش گرفتم موهامو خشک کردم
خونه رو مرتب کردم رو مبل دراز کشیدم یاد پسر دیروزی افتادم اون چشماش که مثل دریا بود اون لباس دوست سفیدش
با صدای گوشیم از افکارم اومدم بیرون آیو داشت زنگ میزد ای بر خر مگس معرکه لعنت
... مکالمه آیو با ا/ت ...
آیو=سلام گاومیش
ا/ت=یه بار شد که تو وقتی من دارم رویا پردازی میکنم گند نزنی توش
آیو=اولاً سلام دوم...نوداشتی چه رویایی میساختی که من توش نبودم هاا
ا/ت=هیچی درباره اون پسر دیروزی بود زیادی جذا...نه گاو بود که اینطوری با من صحبت کرد
آیو =مطمئنی که نمی خواستی بگی جذاب بود تا گاو
ا/ت=ا..اره بابا چرا باید بگم جذاب با اون چشمای خوشگلش
آیو =باشه بابا تو راست میگی ....من شب با خانواده دارم میام بار شما یه جای VIP میتونی نگه داری
ا/ت=باشه بیاید براتون نگه میدارم...فعلا خدافظ میخوام سریال نگاه کنم(کار همیشه من)
آیو=باشه خدافظ
...پایان مکالمه...
نشستم سریال صدای جادو رو نگاه کردم تقریبا 6تا قسمت دیدم یه نگاه به ساعت کردم ساعت 7:30بود یه تاکسی گرفتم و رفتم سمت بار تعجب کردم مثل همیشه شلوغ نبود رییس اومد سمتم گفت ..
رییس=ا/ت یکی تو اتاق من میخواد تورو ببینه
ذهن ا/ت=یکی کیه..من که به جز آیو کسی رو ندارم ...شاید آیو زودتر اومده که خودش اتاق رزرو کنه
ا/ت=باشه ...ممنون که گفتید سمت اتاق رییس رفتم درو باز کردم با چیزی که دیدم خشکم زد اون...
۹.۷k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.