My stepdad or My love?!
My stepdad or My love?!
p¹³
با یادآوری خاطرات لبخندی روی لبم نمایان شد، با همون وضع خواب آلود و موهای کمی آشفته از اتاق خارج شدم و سمت اتاق کار جونگکوک رفتم، بدون در زدن وارد شدم و در رو بستم که با اخم برگشت سمتم اما سریع لبخند جایگزین اخمش شد
جونگکوک: میبینم بیدار شدی...
ا.ت: خیلی خوابیدم؟!
جونگکوک نگاهی به ساعت مچیش میندازه و میگه: دو ساعت و چهل دقیقه...
ا.ت همونطور که سرش رو به نشانه تایید تکون داد سمت جونگکوک رفت، آروم روی پاهاش نشست و تو آغوش جونگکوک دوباره آرامش وجودش رو فرا گرفت
ا.ت: چیکار میکنی؟!
جونگکوک: بنظر خودت چیکار میتونم بکنم الان و اینجا...
ا.ت: بازم سوال احمقانه ای پرسیدم! من هنوز خوابآلودم پس طبیعیه
جونگکوک لبخندی زد و بوسه ای روی گردن ا.ت گذاشت
جونگکوک: میدونی وقتی خوابآلود هستی چقدر کیوت میشی؟!
ا.ت: گردنم و نبوس...
گونهاش سرخ میشه و خودشو جمع میکنه که سرخی گونهاش از چشم جونگکوک دور نموند
جونگکوک: ولی من میخوام ببوسم، میخوام تمام بدنت رو ببوسم...
جونگکوک سرش رو تو گردن ا.ت پنهان میکنه و چند بوسه ریز دیگه هم میزاره و بدن ا.ت رو خیلی آروم لمس و نوازش میکنه، ا.ت که تاحالا مقاومت میکرد با بوسه های روی گردنش ناخودآگاه ناله آرومی از لباش خارج شد که سریع لباش رو به دندون کشید، جونگکوک که از کارش راضی بود نیشخندی زد و گفت
جونگکوک: نکن، لبات رو گاز نگیر، بزار بشنوم که چجوری بهم واکنش نشون میدی....
امیدوارم دوسش داشته باشید 💜
حمایت یادتون نره قشنگای من ✨
شرط: لایک بالای 4۰
#بی_تی_اس #بنگتن #آرمی #سناریو #فیک #جونگکوک
p¹³
با یادآوری خاطرات لبخندی روی لبم نمایان شد، با همون وضع خواب آلود و موهای کمی آشفته از اتاق خارج شدم و سمت اتاق کار جونگکوک رفتم، بدون در زدن وارد شدم و در رو بستم که با اخم برگشت سمتم اما سریع لبخند جایگزین اخمش شد
جونگکوک: میبینم بیدار شدی...
ا.ت: خیلی خوابیدم؟!
جونگکوک نگاهی به ساعت مچیش میندازه و میگه: دو ساعت و چهل دقیقه...
ا.ت همونطور که سرش رو به نشانه تایید تکون داد سمت جونگکوک رفت، آروم روی پاهاش نشست و تو آغوش جونگکوک دوباره آرامش وجودش رو فرا گرفت
ا.ت: چیکار میکنی؟!
جونگکوک: بنظر خودت چیکار میتونم بکنم الان و اینجا...
ا.ت: بازم سوال احمقانه ای پرسیدم! من هنوز خوابآلودم پس طبیعیه
جونگکوک لبخندی زد و بوسه ای روی گردن ا.ت گذاشت
جونگکوک: میدونی وقتی خوابآلود هستی چقدر کیوت میشی؟!
ا.ت: گردنم و نبوس...
گونهاش سرخ میشه و خودشو جمع میکنه که سرخی گونهاش از چشم جونگکوک دور نموند
جونگکوک: ولی من میخوام ببوسم، میخوام تمام بدنت رو ببوسم...
جونگکوک سرش رو تو گردن ا.ت پنهان میکنه و چند بوسه ریز دیگه هم میزاره و بدن ا.ت رو خیلی آروم لمس و نوازش میکنه، ا.ت که تاحالا مقاومت میکرد با بوسه های روی گردنش ناخودآگاه ناله آرومی از لباش خارج شد که سریع لباش رو به دندون کشید، جونگکوک که از کارش راضی بود نیشخندی زد و گفت
جونگکوک: نکن، لبات رو گاز نگیر، بزار بشنوم که چجوری بهم واکنش نشون میدی....
امیدوارم دوسش داشته باشید 💜
حمایت یادتون نره قشنگای من ✨
شرط: لایک بالای 4۰
#بی_تی_اس #بنگتن #آرمی #سناریو #فیک #جونگکوک
۸.۸k
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.