ددی خشن پارت 4
ک جیمین اومد وقتی منو دید پرسید
جیمین: چ بلایی سر خودت آوردی
ات: بنظرت آدم عاقل این کارو میکنه مگراینکه بخواد خودکشی کنه
از عصبانیت قرمز شده بود چون چیزی دم دستش نبود گوشیشو سمتم پرت کرد فقط ی تکون کوچیک خوردم و گوشیش خورد تو دیوار
ات: بدک نبود
و سمت آشپزخونه رفتم
ویو جیمین
هنوز نمیدونه من کیم حالیت میکنم چیزی دم دستم نبود واسه همین ی چاقو از روی میز برداشتم
سمتش پرت کردم اما خم شد و چاقو خورد تو دیوار برگشت سمتم و با کمال پرویی گفت
ات: بهتره بیشتر تمرین کنی
جیمین: بهتره جلو زبونتو بگیری قبل اینکه اتفاق بدتری بیفته (لبخندی از سر حرص)
ات: هرچی شما بگید
خلاصه اونا ناهار شونو خوردن بعد چند ساعت رفتن
ویو ات
رفتم تو اتاقم ک سه مین زنگ زد
ات: سلام سه مین
سه مین: سلام اون پسره بود نامزدم رو میگم بهم خیانت کرد میشه بری سراغش
ات: چی چ گوهی خورده اوکیه فردا میرم سراغش
سه مین: مرسییی
ات: کاری نداری
سه مین: نه بای بای
ات: فعلا بای
قطع کردم ک جیا اومد تو اتاق با حالت تمسخر امیزی گفت
جیا: ارباب کارت داره (پوزخند)
با تنه بهش رد شدم و رفتم اتاق ارباب در زدم
جیمین: بیا تو با (صدای ترسناک)
رفتم داخل دورم میچرخید و می گفت
جیمین: آبرومو جلو دوستام بردی.... سه جین
سه جین: بله قربان
جیمین: اتاق شکنجه صد ضربه شلاق و پای چپش میله داغ
سه جین: بله قربان
مچ دستمو گرفت و تا اتاق شکنجه کشوند و بعد هولم داد تو
سه جین: تو مثل بقیه نمیترسی الان کاری میکنم از زندگی پشیمون شی
خب زیادی پروعه با چنتا حرکت ناکار شد ب زنجیره بستمش
ات: خب حالا با تو چیکار کنم
شرطا
20 کامنت
20 لایک
جیمین: چ بلایی سر خودت آوردی
ات: بنظرت آدم عاقل این کارو میکنه مگراینکه بخواد خودکشی کنه
از عصبانیت قرمز شده بود چون چیزی دم دستش نبود گوشیشو سمتم پرت کرد فقط ی تکون کوچیک خوردم و گوشیش خورد تو دیوار
ات: بدک نبود
و سمت آشپزخونه رفتم
ویو جیمین
هنوز نمیدونه من کیم حالیت میکنم چیزی دم دستم نبود واسه همین ی چاقو از روی میز برداشتم
سمتش پرت کردم اما خم شد و چاقو خورد تو دیوار برگشت سمتم و با کمال پرویی گفت
ات: بهتره بیشتر تمرین کنی
جیمین: بهتره جلو زبونتو بگیری قبل اینکه اتفاق بدتری بیفته (لبخندی از سر حرص)
ات: هرچی شما بگید
خلاصه اونا ناهار شونو خوردن بعد چند ساعت رفتن
ویو ات
رفتم تو اتاقم ک سه مین زنگ زد
ات: سلام سه مین
سه مین: سلام اون پسره بود نامزدم رو میگم بهم خیانت کرد میشه بری سراغش
ات: چی چ گوهی خورده اوکیه فردا میرم سراغش
سه مین: مرسییی
ات: کاری نداری
سه مین: نه بای بای
ات: فعلا بای
قطع کردم ک جیا اومد تو اتاق با حالت تمسخر امیزی گفت
جیا: ارباب کارت داره (پوزخند)
با تنه بهش رد شدم و رفتم اتاق ارباب در زدم
جیمین: بیا تو با (صدای ترسناک)
رفتم داخل دورم میچرخید و می گفت
جیمین: آبرومو جلو دوستام بردی.... سه جین
سه جین: بله قربان
جیمین: اتاق شکنجه صد ضربه شلاق و پای چپش میله داغ
سه جین: بله قربان
مچ دستمو گرفت و تا اتاق شکنجه کشوند و بعد هولم داد تو
سه جین: تو مثل بقیه نمیترسی الان کاری میکنم از زندگی پشیمون شی
خب زیادی پروعه با چنتا حرکت ناکار شد ب زنجیره بستمش
ات: خب حالا با تو چیکار کنم
شرطا
20 کامنت
20 لایک
۷.۰k
۲۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.