پارت ۱۱
پارت ۱۱
ات:ببخشید ک یکم دیر کردم
تهیونگ:اشکال نداره
بعد جلسه:
تهیونگ :ات باید ببینمت
ات:یک ات نه خانم جئون
ات: دو من نمیخوام ببینمت
تهیونگ:بذا یوجین و ببینم تو هم یونا رو
ات:.......
اتویو:چشمم به انگشت تهیونگ خورد حلقه دستش بود یعنی ازدواج کرده....اصلا به من چه ولی پس یونا
تهیونگ:ات؟
ات:باش
ات:لوکیشن میفرستم بیاید اونجا
تهیونگ:مرسی
ات:....خواهش میکنم خداحافظ
تهیونگ:خداحافظ
ات ویو:لوکیشن براش فرستادم و گفتم امشب بیان و رفتم دنبال یوجین مهد کودک
ات:ببخشید ک یکم دیر کردم
تهیونگ:اشکال نداره
بعد جلسه:
تهیونگ :ات باید ببینمت
ات:یک ات نه خانم جئون
ات: دو من نمیخوام ببینمت
تهیونگ:بذا یوجین و ببینم تو هم یونا رو
ات:.......
اتویو:چشمم به انگشت تهیونگ خورد حلقه دستش بود یعنی ازدواج کرده....اصلا به من چه ولی پس یونا
تهیونگ:ات؟
ات:باش
ات:لوکیشن میفرستم بیاید اونجا
تهیونگ:مرسی
ات:....خواهش میکنم خداحافظ
تهیونگ:خداحافظ
ات ویو:لوکیشن براش فرستادم و گفتم امشب بیان و رفتم دنبال یوجین مهد کودک
۹.۵k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.