13

13

تهیونگ.راست میگه معلوم نیست کیا اونجان پارسال یادته که یکی از کارکنان توی همین مراسم به یکی از دختر ها تجاوز کرد
کوک.باشه امشب تمام حواسمو بهش جمع میکنم
لونا.بیاین بریم دیگه چی میگید اونجا
کوک.هیچی بریم
لونا.وارد کلوپ شدیم خیلی بوی سیگار و الکل میومد تهوع آور بود
کوک.*دست مین هیو توی دست هام قفل کردم * مواظب باش اینجا خیلی شلوغه
لونا.باشه بیا بریم بشینیم
کوک.رفتیم نشستیم سر میزمون که دیدم جکسون هم اونجاست چرا واقعا باید اینجا باشه میزش، من از این پسر بدم میادددد یک پسر هیز و هوس باز بود ....یک نگاه به لونا کردم دیدم میخواد برای خودش الکل بریزه
کوک.چیکارمیکنی نباید الکل بخوری الان
لونا.چیکارم داری
کوک.*یک نگاه عصبی بهش کردم که لیوان و خودش گذاشت روی میز و حالت قهر گرفت به خودش و دست به سینه رفت عقب*میرم برات نوشیدنی بدون الکل بیارم
لونا.باشه برو
وقتی کوک رفت یک پسر کنارم بود و همش به من نگاه میکرد اصلا حواسم نبود که لباسم خیلی کوتاهه.... پس کوک کجاست... داشت بهم نزدیک میشد داشتم از ترس میمردم
جکسون.این خانم زیبا به من افتخار میدن...