عشق جدیدم مافیا Part 20

پارت ²⁰
صبح :
ا.ت ویو :
چشمام رو اروم باز کردم و دیدم تو بغل تهیونگ و یه پام رو هم گذاشتم لای دوتا پاهاش
خیلی خجالت کشیدم ولی یه نفس عمیق کشیدم و از تو بغلش اومدم بیرون و نشستم رو تخت
خواستم بلند بشم که ته دستم رو گرفت و منو تو بغل خودش گرفت و پتو رو کشید رو سرمون
تهیونگ : کجا میخواستی بری بیبی گرل ؟
ا.ت: میخواستم برم صبحانه درست کنم
اینو که گفتم لبش رو گذاشت روی لبم (همچنان زیر پتو )
جیمین ویو :
صبح برای اینکه همرو غافلگیر کنم زود پاشدم و صبحانه درست کردم ( پنکیک درست کرد )
بعد برای هرکس تزیین کردم و رفتم تا بیدارشون کنم
رفتم و اول کوک رو بیدار کردم و بعد رفتم تا ا.ت و تهیونگ رو بیدار کنم
درو باز کردم و رفتم تو اتاق و دیدم که ا.ت و ته زیر پتوعن و دارن یه کارایی میکنن
پس درو اروم بستم و رفتم پایین پیش کوک
تهیونگ ویو:
میخواستم به ا.ت بگم که چقدر دوستش دارم پس بوسیدمش و گرفتمش تو بغلم
بوسه رو قطع کردم
ته : ا.ت .........