پارت اول🍷 فن پیج
( از مدرسه تا عشق♥️ ) ( پارت1)
صبح شده من باید پاشم،نمیدونم چرا امسال انقدر استرس دارم ،امسالم مثل هرساله پس چرامن اتقدر استرس دارم؟!؟
همینطور که داشتم باخودم کَل کَل میکرد یهو مامانم اومد تو اتاق، مامانم گفت:هنوز خوابیدی دختر پاشو پاشو مگه امروز روز اول مدرست نیست؟
زود پاشدم دست و صورتمو شستم رفتم صبحانه بخورم که بابام گفت؛ببین منو دختر امروز روز خیلی مهمه برو ببینم چیکار میکنی
کیفمو برداشتمو ب سمت مدرسه جدیدم راه افتادم........
تو راه مدرسه همش به این فکر بودم ک چطوری با بچه ها حرف بزنم اصلا خودمو چطوری معرفی کنم؟؟ اصلا نفهمیدم کی ب مدرسه رسیدم!
رفتم تو مدرسه ظاهر مدرسه که خیلی خوب بود با دیدن بچه ها خیلی خوشحال شدم رفتم تو کلاسم وقتی بچه ها منو دیدن هی به هم میگفتن ((این دختره کیه؟ منکه تا به حال ندیدمش))
من رفتم ردیف وسط میز سوم نشستم☆
یهو یه دختره از جلوم در اومد گفت من لاله هستم تو کی هستی؟ همون موقع بود که ی خانوم اومد تو کلاس ) خانومه رفت پایه تخته گفت؛سلام بچه ها من مریم محمدی هستم امیدوارم سال خوبی در کنار هم داشته باشیم خانوم محمدی از ما خواست تک تک پاشیم خودمون رو معرفی کنیم و بگیم به چه رشته یا حرفه علاقه داریم؟؟
هر کسی یه چیزی میگفت(نسترن پاشد گفت:من نسترن بابایی هستم و به هنر علاقه دارم) دانیال گفت:من دانیال کاکاوندی هستم و به مامور مخفی بودن علاقه دارم)
نوبت به من رسید پاشدم بگم که یهو ی پسر خوشگل خوشتیپ تو کلاس اومد خیلی خوشگل بود همه دخترا مهوش شده بودن کل کلاس همش اونو نگاه میکردن☆☆☆☆
صبح شده من باید پاشم،نمیدونم چرا امسال انقدر استرس دارم ،امسالم مثل هرساله پس چرامن اتقدر استرس دارم؟!؟
همینطور که داشتم باخودم کَل کَل میکرد یهو مامانم اومد تو اتاق، مامانم گفت:هنوز خوابیدی دختر پاشو پاشو مگه امروز روز اول مدرست نیست؟
زود پاشدم دست و صورتمو شستم رفتم صبحانه بخورم که بابام گفت؛ببین منو دختر امروز روز خیلی مهمه برو ببینم چیکار میکنی
کیفمو برداشتمو ب سمت مدرسه جدیدم راه افتادم........
تو راه مدرسه همش به این فکر بودم ک چطوری با بچه ها حرف بزنم اصلا خودمو چطوری معرفی کنم؟؟ اصلا نفهمیدم کی ب مدرسه رسیدم!
رفتم تو مدرسه ظاهر مدرسه که خیلی خوب بود با دیدن بچه ها خیلی خوشحال شدم رفتم تو کلاسم وقتی بچه ها منو دیدن هی به هم میگفتن ((این دختره کیه؟ منکه تا به حال ندیدمش))
من رفتم ردیف وسط میز سوم نشستم☆
یهو یه دختره از جلوم در اومد گفت من لاله هستم تو کی هستی؟ همون موقع بود که ی خانوم اومد تو کلاس ) خانومه رفت پایه تخته گفت؛سلام بچه ها من مریم محمدی هستم امیدوارم سال خوبی در کنار هم داشته باشیم خانوم محمدی از ما خواست تک تک پاشیم خودمون رو معرفی کنیم و بگیم به چه رشته یا حرفه علاقه داریم؟؟
هر کسی یه چیزی میگفت(نسترن پاشد گفت:من نسترن بابایی هستم و به هنر علاقه دارم) دانیال گفت:من دانیال کاکاوندی هستم و به مامور مخفی بودن علاقه دارم)
نوبت به من رسید پاشدم بگم که یهو ی پسر خوشگل خوشتیپ تو کلاس اومد خیلی خوشگل بود همه دخترا مهوش شده بودن کل کلاس همش اونو نگاه میکردن☆☆☆☆
۴.۶k
۱۷ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.