چند پارتی جونگ کوک وقتی تح*ریکش میکنی ولی پریودی-1
های گایز چطورید بعد مدت ها من تو پیج قبلیم یکی از کیوتام درخواست داده بود ولی من نتونستم بنویسم چون پیجم مسدود شده بود و الان میخوام تو این پیجم بنویسم .خب زیاد حرف زدم بریم برای فیک🩷راستی من چون یه ذره فیکم زیاد میشه تک پارتی نمیشه میشه چند پارتی (ساری) خب❤️Let go❤️
ویو ا/ت
های خوبین من ا/تم لی ا/ت ۲۶ سالمه و دو ماهه با جونگ کوک ازدواج کردم
ویو کوک
های گایز چطورین منم جونگ کوکم جئون جونگ کوک که منو میشناسین ۲۷ سالمه و دو ماهه با لی ا/ت ازدواج کردم
علامت ها
ا/ت ×
کوک _
ویو ا/ت
صبح بیدار شدم مثل همیشه کوک نبود و رفته بود کمپانی رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم اومدم یکم غذا درست کردم و رفتم یه میکاپ کم اما خیلی قشنگ کردم چون امروز تولد منه رفتم غذا های مورو علاقه ی کوک رو درست کردم و یه کیک هم درست کردم ساعت ۴:۰۰ رو نشون میداد پس وقت دارم رفتم بیرون و کلی وسیله و تزئینات خریدم و اومدم خونه و امادشون کردم و زنگ زدم به کوک
بعد از چنتا بوق جواب داد:
× سلام عشقم خوبی
-سلام اره خوبم مرسی(سرد)
-کاری داشتی؟(سرد)
× نه همیتنجوری زنگ زدم حالتو بپرسم خب اگه کار داری خدافظ (ناراحت)
-باشه خدافظ(سرد)
ویو ا/ت
راستش از حرفاش ناراحت شدم ولی اشکالی نداره شاید کاراش زیاد باشه و خسته بود اره بهتره دیگه برم اماده شم
رفتم لباس پوشیدم دیگه ساعت ۸:۰۰ بود الانا کوک باید برسه
ویو کوک
دیدم ا/ت زنگ زد جوری حرف میزد انگار منتظر من بود تا بیام خونه و تولدشو جشن بگیرم ولی من سرد باهاش برخورد کردم چون میخواستم سوپرایزش کنم
کارام که تمام شد از اعضا خدافظی کردم و رفتم گل فروشی و گل مورد علاقه ا/ت که رز هست رو گرفتم و رفتم جواهرات فروشی و سر پنج دقیقه برام نوشته مورد نظرم رو روی گردنبند نوشت
رفتم خونه و رفتم درو باز کردم که دیدم همه جا تاریکه با خودم گفتم حتما ا/ت خوابه چراغو روشن کردم که دیدم..................
بچه ها اگه خوب شد بگین ادامشو بزارم 🩷
راستی این چند پارتی اسمات هم داری اگه دوست نداری نخون❤️
حمایت یادت نره ارمی💜
لاقل به خاطر دستم که شکست از بس نوشتم بلایک 🥺 ممنونم که لایکیدی
لفطا نظرم بده ❤️
ممنون گوگولیام ❤️🩷
ویو ا/ت
های خوبین من ا/تم لی ا/ت ۲۶ سالمه و دو ماهه با جونگ کوک ازدواج کردم
ویو کوک
های گایز چطورین منم جونگ کوکم جئون جونگ کوک که منو میشناسین ۲۷ سالمه و دو ماهه با لی ا/ت ازدواج کردم
علامت ها
ا/ت ×
کوک _
ویو ا/ت
صبح بیدار شدم مثل همیشه کوک نبود و رفته بود کمپانی رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم اومدم یکم غذا درست کردم و رفتم یه میکاپ کم اما خیلی قشنگ کردم چون امروز تولد منه رفتم غذا های مورو علاقه ی کوک رو درست کردم و یه کیک هم درست کردم ساعت ۴:۰۰ رو نشون میداد پس وقت دارم رفتم بیرون و کلی وسیله و تزئینات خریدم و اومدم خونه و امادشون کردم و زنگ زدم به کوک
بعد از چنتا بوق جواب داد:
× سلام عشقم خوبی
-سلام اره خوبم مرسی(سرد)
-کاری داشتی؟(سرد)
× نه همیتنجوری زنگ زدم حالتو بپرسم خب اگه کار داری خدافظ (ناراحت)
-باشه خدافظ(سرد)
ویو ا/ت
راستش از حرفاش ناراحت شدم ولی اشکالی نداره شاید کاراش زیاد باشه و خسته بود اره بهتره دیگه برم اماده شم
رفتم لباس پوشیدم دیگه ساعت ۸:۰۰ بود الانا کوک باید برسه
ویو کوک
دیدم ا/ت زنگ زد جوری حرف میزد انگار منتظر من بود تا بیام خونه و تولدشو جشن بگیرم ولی من سرد باهاش برخورد کردم چون میخواستم سوپرایزش کنم
کارام که تمام شد از اعضا خدافظی کردم و رفتم گل فروشی و گل مورد علاقه ا/ت که رز هست رو گرفتم و رفتم جواهرات فروشی و سر پنج دقیقه برام نوشته مورد نظرم رو روی گردنبند نوشت
رفتم خونه و رفتم درو باز کردم که دیدم همه جا تاریکه با خودم گفتم حتما ا/ت خوابه چراغو روشن کردم که دیدم..................
بچه ها اگه خوب شد بگین ادامشو بزارم 🩷
راستی این چند پارتی اسمات هم داری اگه دوست نداری نخون❤️
حمایت یادت نره ارمی💜
لاقل به خاطر دستم که شکست از بس نوشتم بلایک 🥺 ممنونم که لایکیدی
لفطا نظرم بده ❤️
ممنون گوگولیام ❤️🩷
۱.۹k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.