주인과 노예💱
주인과 노예💱
P~۱۱
(علامت تو ذهن°°)
تو راه:
وینجی:دستامو دست به سینه نگه داشته بودم وبا چشای اشکی به بیرون پنجره ماشین نگاه میکردم
لی جونگ سوک:اسمت چیه!؟
وینجی:وینجی جئون وینجی منو برای چی میخوای
جونگ سوک:من لی جونگ سوک ام برای خدمتکار شخصی من و عمارتم
وینجی:هومم
جونگ سوک:همین هوم نمیخوای چیزی بگی مخالفتی
وینجی:اگه مخالفت کنم یا یه کاره دیگه بکنم مگه میکنی بازم همون کاره خودتو میکنی
جونگ سوک:°خیلی تیز وباهوشه همه چیز رو میتونه بفهمه°
تو عمارت:
جونگ سوک:اجوما بیا اینو همراهی کن و قانونا رو بهش بگو
اجوما:چشم ارباب بیا از این ور
اتاق خ.ک وینجی:
اجوما:امم جدیدی اسمت چیه وسنت
وینجی:جئون وینجی ۱۹سالمه
اجوما:همم خب تو خ.ک شخصی اربابی و قانونا خ.ک ارباب هم
۱.رو حرف ارباب حرف نمیزنی
۲.هرکاری خواست براش باید بکنی
۳.با هیچ پسری حرف نمیزنی و گرم نمیگیری*و چنتا قانون دیگه که میدونید*
بعد سریال:
ادامه فیک:
و اره داشتن سریال و میدیدن که اره
ته:چرا داره دعواش میکنه اونکه تقصیر کار نیس اون پسره نزدیکش شد
کوک:*اشک*
جیمین:تو همیشه با سریال گریه میکنی خاک تو سرت
کوک:بیچاره *اشک*
جیمین:*برمیگرده سمت مینجی که سرش داشت بالا پایین میشد و داشت خوابش میگرفت*مینجی داره خوابش میگیره
کوک:چی کجاس مینجی
مینجی :هااا*از خواب پرید*بله!؟
کوک:داری میخوابی!؟*نیشخند*
مینجی:نه اصلا
کوک:پس برامون شیر موز و کیک بیار
مینجی:چشم*اورد و رف دوباره همینجوری وایستاد*
ساعت ۳شب:
کوک:خوابید ته
جیمین:ولی خوب سریال تموم شد
کوک: اره خوب بود
جیمین:خیلی خوب بازی کرد عالی
ته:هومم*تو خواب*
کوک:°مینجی خوابش نگرفت هیچ عکس العملی نشون نداد به سریالش که داشتیم نگاه میکردیم°
مینجی:°هه اینو باش چی میگه فکر کردی چیزی میگم یا هرچی خالا که چی°
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#Iranians_love_Jk
P~۱۱
(علامت تو ذهن°°)
تو راه:
وینجی:دستامو دست به سینه نگه داشته بودم وبا چشای اشکی به بیرون پنجره ماشین نگاه میکردم
لی جونگ سوک:اسمت چیه!؟
وینجی:وینجی جئون وینجی منو برای چی میخوای
جونگ سوک:من لی جونگ سوک ام برای خدمتکار شخصی من و عمارتم
وینجی:هومم
جونگ سوک:همین هوم نمیخوای چیزی بگی مخالفتی
وینجی:اگه مخالفت کنم یا یه کاره دیگه بکنم مگه میکنی بازم همون کاره خودتو میکنی
جونگ سوک:°خیلی تیز وباهوشه همه چیز رو میتونه بفهمه°
تو عمارت:
جونگ سوک:اجوما بیا اینو همراهی کن و قانونا رو بهش بگو
اجوما:چشم ارباب بیا از این ور
اتاق خ.ک وینجی:
اجوما:امم جدیدی اسمت چیه وسنت
وینجی:جئون وینجی ۱۹سالمه
اجوما:همم خب تو خ.ک شخصی اربابی و قانونا خ.ک ارباب هم
۱.رو حرف ارباب حرف نمیزنی
۲.هرکاری خواست براش باید بکنی
۳.با هیچ پسری حرف نمیزنی و گرم نمیگیری*و چنتا قانون دیگه که میدونید*
بعد سریال:
ادامه فیک:
و اره داشتن سریال و میدیدن که اره
ته:چرا داره دعواش میکنه اونکه تقصیر کار نیس اون پسره نزدیکش شد
کوک:*اشک*
جیمین:تو همیشه با سریال گریه میکنی خاک تو سرت
کوک:بیچاره *اشک*
جیمین:*برمیگرده سمت مینجی که سرش داشت بالا پایین میشد و داشت خوابش میگرفت*مینجی داره خوابش میگیره
کوک:چی کجاس مینجی
مینجی :هااا*از خواب پرید*بله!؟
کوک:داری میخوابی!؟*نیشخند*
مینجی:نه اصلا
کوک:پس برامون شیر موز و کیک بیار
مینجی:چشم*اورد و رف دوباره همینجوری وایستاد*
ساعت ۳شب:
کوک:خوابید ته
جیمین:ولی خوب سریال تموم شد
کوک: اره خوب بود
جیمین:خیلی خوب بازی کرد عالی
ته:هومم*تو خواب*
کوک:°مینجی خوابش نگرفت هیچ عکس العملی نشون نداد به سریالش که داشتیم نگاه میکردیم°
مینجی:°هه اینو باش چی میگه فکر کردی چیزی میگم یا هرچی خالا که چی°
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#Iranians_love_Jk
۶.۸k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.