دو پارتی لینو وقتی بهت.... ( درخواستی)
تا درو باز کردم دیدم لینو داره با یکی حرف میزنه
سریع درو بستم و از لای در به حرفاشون گوش دادم
*الو کیم جون وونگ
&بله لینو
*میخوام یه برگه طلاق برام آماده کنی
&چرا
&میخوام
&باشه
*خدافظ
ویو ا.ت
چی لینو میخواد ازم طلاق بگیره
در رو آروم باز کردم
^لینو (بغض)
*ا.ت
^میخوای ازم طلاق بگیری (بغض)
*ا.ت چ..چیزه
^چیه لینو چیه من میخواستم بعد از اون سیلی بعد از اون حرفا بعد از اون همه داد ها بیام ببخشمت حالا تو میخوای عشق چند سالمون رو فراموش کنی (بغض زیاد و داد )
*ا.ت ...من
^لینو بسه ...بسه بزار به خودم بیام (بغض)
و اون جارو ترک کردی
ویو ا.ت صبح اون روز
چشمامو باز کردم
اصلا دلم نمیخواست از جام بلند شم ولی خب نمیشد
رفتم کارام رو کردم و صبحونه رو خوردم و تصمیم گرفتم بخاطر اینکه آروم شم برم بازار
کارام رو کردم و رفتم
بعد از یه ربع رسیدم
داشتم برا خودم قدم میزدم و چند تا چیز کوچیک هم خریدم تا به اون مغازه مورد علاقه خودم و لینو رسیدم
اشک چشمم رو پر کرد ولی گریه نکردم
رفتم داخل
وااای قلبم تیر کشید چشمام داشت میترکید داشتم چی میدیدم
لینو داشت ...داشت یه دختر رو میمیبوسید
باورش سخت بود
^ل..لینو (گریه)
*ا...ا.ت
^تو...تو چیکار میکنی
لینو دختره رو ول کرد
دختره % عزیزم این خانوم کیه
^ چی.... عزیزم
*ا.ت وایسا ( نگران )
^منه احمق میخواستم تو رو ببخشم
منه احمق تو رو باور کردم
چطور تونستی همچین کاری رو کنی هااااا ( داد فراوان )
همه داشتن نگاهتون میکردن
*ا.ت ببخ....
^چیچی رو ببخشم هاااا چی چی رو ( داد )
باشه لینو باشه طلاق میگیریم
*ا.ت
^ا.ت مرد ا.ت مرد
و از اونجا رفتی
لینو دنبال اومد ولی تو میل به حرف زدم نداشتی
دستت رو گرفت
*ا.ت ...ببخشید هق...
^لینو کافیه این رابطه شدنی نیست
لینو رو گذاشتی با پر از غم و پشیمونی
اما دیگه دیر بود
تو و لینو طلاق گرفتین
لینو افسرده بود و چند بار خواست برگردی
اما قبول نکردی
دلت براش تنگ شده بود اما دیگه اون رابطه تموم شد 🥺
سریع درو بستم و از لای در به حرفاشون گوش دادم
*الو کیم جون وونگ
&بله لینو
*میخوام یه برگه طلاق برام آماده کنی
&چرا
&میخوام
&باشه
*خدافظ
ویو ا.ت
چی لینو میخواد ازم طلاق بگیره
در رو آروم باز کردم
^لینو (بغض)
*ا.ت
^میخوای ازم طلاق بگیری (بغض)
*ا.ت چ..چیزه
^چیه لینو چیه من میخواستم بعد از اون سیلی بعد از اون حرفا بعد از اون همه داد ها بیام ببخشمت حالا تو میخوای عشق چند سالمون رو فراموش کنی (بغض زیاد و داد )
*ا.ت ...من
^لینو بسه ...بسه بزار به خودم بیام (بغض)
و اون جارو ترک کردی
ویو ا.ت صبح اون روز
چشمامو باز کردم
اصلا دلم نمیخواست از جام بلند شم ولی خب نمیشد
رفتم کارام رو کردم و صبحونه رو خوردم و تصمیم گرفتم بخاطر اینکه آروم شم برم بازار
کارام رو کردم و رفتم
بعد از یه ربع رسیدم
داشتم برا خودم قدم میزدم و چند تا چیز کوچیک هم خریدم تا به اون مغازه مورد علاقه خودم و لینو رسیدم
اشک چشمم رو پر کرد ولی گریه نکردم
رفتم داخل
وااای قلبم تیر کشید چشمام داشت میترکید داشتم چی میدیدم
لینو داشت ...داشت یه دختر رو میمیبوسید
باورش سخت بود
^ل..لینو (گریه)
*ا...ا.ت
^تو...تو چیکار میکنی
لینو دختره رو ول کرد
دختره % عزیزم این خانوم کیه
^ چی.... عزیزم
*ا.ت وایسا ( نگران )
^منه احمق میخواستم تو رو ببخشم
منه احمق تو رو باور کردم
چطور تونستی همچین کاری رو کنی هااااا ( داد فراوان )
همه داشتن نگاهتون میکردن
*ا.ت ببخ....
^چیچی رو ببخشم هاااا چی چی رو ( داد )
باشه لینو باشه طلاق میگیریم
*ا.ت
^ا.ت مرد ا.ت مرد
و از اونجا رفتی
لینو دنبال اومد ولی تو میل به حرف زدم نداشتی
دستت رو گرفت
*ا.ت ...ببخشید هق...
^لینو کافیه این رابطه شدنی نیست
لینو رو گذاشتی با پر از غم و پشیمونی
اما دیگه دیر بود
تو و لینو طلاق گرفتین
لینو افسرده بود و چند بار خواست برگردی
اما قبول نکردی
دلت براش تنگ شده بود اما دیگه اون رابطه تموم شد 🥺
۳.۸k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.