سیگار شریکی (پارت 13)

یاع یاع یاع
داستان داره سمی میشه.


*ویو ا/ت
این کبودیا چیه رو گردنم؟!!!!!
سریع رفتم تیشرتمو پوشیدم و داد زدم.
ا/ت:بیدار شییییییید خاک برسرای استغفرالله...
همه بیدار شدن
همه:ما اینجا چه میکنیم؟ا/ت چشه؟یاخداااا بذار بخوابم؟اینجا چه خبرهههههه؟
ا/ت:اینا کار کیه؟
اما:چیا؟
*ویو چیفویو
ا/ت یکم یقشو داد پایین.
یااااااا حضرت موووووزان.
اما و مایکی مثل چی ترسیده نگاه کردن.
نکنههههه.... نکنههههه...ساااااانزووووو.الان خودم جرت میییدم.
*ویو ا/ت
همه داشتن به هم نگاه میکردن.
ا/ت:سانزو؟
سانزو:اگه کار من بود که الان زنده نبودی!
ا/ت:چیفویو؟
چیفویو:به من نگاه نکن من از این کارا بلد نیستم.
ا/ت:مایکی؟
مایکی:عهههه به من نگاه نکن!!!!!
ا/ت:اما چان؟
اما:من یائویی نیستم!!!!!
همه آروم شدن که یهو اما سرش رفت تو گوشیش.
اما: یا قمر بنی توماااااااااااان
ا/ت : چی شدههه؟؟؟؟
اما ویدیو ی تو گوشیشو به همه نشون داد...

ویدیئو :
مایکی و سانزو درحال رقصیدن....
اما در حال پاره شدن از خنده
ا/ت درحال نوشیدن
چیفویو درحال اوسکل بازی...
*چیفویو ا/ت رو انداخت رو تخت....
ا/ت و چیفویو ادامه میدادن همه دورشون جمع شدن. چیفویو از ا/ت لب میگرفت ا/ت هم همراهی میکرد.... ویدئو قتع شد...

*ویو مایکی
یا خضرت آکرمن
الان این واقعی بود.
پشمام.
*ویو ا/ت


ادامه دارد...