خانواده ی کیم
پارت ۱
(یه توضیح کوچولو بدم بعد بریم شروع کنیم )
جیمین و جین برادرن ولی جین فامیلیه مادرشو برداشته
این دوتا یه خواهر دارن به اسم مینسا و پدر تهیونگ اینا میشه داییشون
تهیونگ و جونگکوک هم برادرن ولی جونگکوک فامیلیه مادرشو برداشته این دوتا یه برادر و یه خواهر دارن اسم برادر به اسم ته هو و خواهر به اسمه ا/ت مادر و پدرشون از هم جدا شدن ومادرشون توی کره زندگی میکنه پدرشون توی ایران پدرشون اجازه نمیده که ا/ت و ته هو برن کره پیش مادرشون راستی مادرشون آسم(یه بیماری تنفسیه)
داره بعد از تولد ا/ت
(این خانواده برای اینکه مخفی نگه دارن که مافیان خواننده شدن)
علامت ها:
ا/ت+
جین_
بقیه به اسم
«ویو تهیونگ»
امروز صبح با زنگ تلفن بیدار شدم
(مکالمه)
تهیونگ :آلو؟
(ب.ت باباشونه)
ب.ت:آلو پسرم
تهیونگ:بله پدر
ب.ت :وضعیت خواهرتو که دیدی بعد فوت ته هو افسرده شده میخوام بفرستمش کره پیش شما ها
تهیونگ:باشه،کی میاد ؟
ب.ت:فردا شب اونجاست
تهیونگ:اوکی
(پایان مکالمه)
رفتم پایین تا به بچه ها بگم
تهیونگ:بچه ها ا/ت داره میادددددد
جین و جیمین :ایولللل
کوک:بهتره بهش بگی دور و ور من نیاد هنوز نبخشیدمش
تهیونگ:تو باید ببخشیش؟یا اون تورو تو کاری کردی که دیگه نتونه برقصه بخاطر تو از آرزوش دست کشید (بچه ها ا/ت دوست داشته باله کار کنه )
کوک:مادر هم بخاطر وجود اون اینطوری شد
جین :کوک بزرگش نکن اون گناهی نداره
کوک:اون گناهی نداره ؟ اه میخوام برم بیرون یکم هوا بخورم
«کوک ویو»
رفتم بیرون سوار ماشین شدم رفتم بالای کوه روی صندلی نشستم یاد اون موقع اوفتادم
«فلش یک»
…………
همایت کنید
❌کپی ممنوع❌
(یه توضیح کوچولو بدم بعد بریم شروع کنیم )
جیمین و جین برادرن ولی جین فامیلیه مادرشو برداشته
این دوتا یه خواهر دارن به اسم مینسا و پدر تهیونگ اینا میشه داییشون
تهیونگ و جونگکوک هم برادرن ولی جونگکوک فامیلیه مادرشو برداشته این دوتا یه برادر و یه خواهر دارن اسم برادر به اسم ته هو و خواهر به اسمه ا/ت مادر و پدرشون از هم جدا شدن ومادرشون توی کره زندگی میکنه پدرشون توی ایران پدرشون اجازه نمیده که ا/ت و ته هو برن کره پیش مادرشون راستی مادرشون آسم(یه بیماری تنفسیه)
داره بعد از تولد ا/ت
(این خانواده برای اینکه مخفی نگه دارن که مافیان خواننده شدن)
علامت ها:
ا/ت+
جین_
بقیه به اسم
«ویو تهیونگ»
امروز صبح با زنگ تلفن بیدار شدم
(مکالمه)
تهیونگ :آلو؟
(ب.ت باباشونه)
ب.ت:آلو پسرم
تهیونگ:بله پدر
ب.ت :وضعیت خواهرتو که دیدی بعد فوت ته هو افسرده شده میخوام بفرستمش کره پیش شما ها
تهیونگ:باشه،کی میاد ؟
ب.ت:فردا شب اونجاست
تهیونگ:اوکی
(پایان مکالمه)
رفتم پایین تا به بچه ها بگم
تهیونگ:بچه ها ا/ت داره میادددددد
جین و جیمین :ایولللل
کوک:بهتره بهش بگی دور و ور من نیاد هنوز نبخشیدمش
تهیونگ:تو باید ببخشیش؟یا اون تورو تو کاری کردی که دیگه نتونه برقصه بخاطر تو از آرزوش دست کشید (بچه ها ا/ت دوست داشته باله کار کنه )
کوک:مادر هم بخاطر وجود اون اینطوری شد
جین :کوک بزرگش نکن اون گناهی نداره
کوک:اون گناهی نداره ؟ اه میخوام برم بیرون یکم هوا بخورم
«کوک ویو»
رفتم بیرون سوار ماشین شدم رفتم بالای کوه روی صندلی نشستم یاد اون موقع اوفتادم
«فلش یک»
…………
همایت کنید
❌کپی ممنوع❌
۷.۸k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.