پارت ۲
(از زبان ا/ت)
دیدم ی پسره داره میاد طرفم دستمو گرفت و گفت.
تهیونگ. خوشگله اسمت چیه.
ا/ت. مگه مهم.
تهیونگ. از دوستای جیا هستی.
ا/ت. آره.
تهیونگ. منم از دوستای جیا هستم .
ا/ت. خوب که چی.
تهیونگ. اسمتو نگوفتی.
ا/ت. اسمم ا/ت.
تهیونگ. میشه باهام برقصی.
ا/ت. نه.
تهیونگ. چرا.
ا/ت. (توی ذهنش)از پسرای مثل تو حالم بهم میخوره.
تهیونگ. هی هواست کجاست.
ا/ت. همینجا .
تهیونگ. بای.
ا/ت. به سلامت.
(از زبان تهیونگ)
از پیش اون دختره که اسمش ا/ت بود رفتم.
دیدم جین و نامجون هم اونجان. راهمو کج کردم رفتم پیش کوک و جیمین و جیهوپ.
تهیونگ.بچه ها سلام.
جیمین،جیهوپ،کوک. سلام.
نشستم.
تهیونگ.بچها فکر کنم عاشق شدم.
کوک.حالا کی دلتو برده.
تهیونگ. ا/ت.
جیهوپ.آها دوست جیا ست.
تهیونگ.حالا چطوری بهش بگم.
جیمین. خوب ی دسته گل بخر بعد برو خواستگاری.
جیهوپ. نه باید به جیا بگیم تا به ا/ت بگه که تهیونگ عاشق ا/ت شده.
تهیونگ. اوکی.
(از زبان جیهوپ)
رفتم جیا رو اوردم و همی قضیه رو براش تعریف کردیم.
(از زبان جیا)
باورم نمیشه که ته ته ا/ت رو دوست داره.
رفتم پیش ا/ت و بدون این که بفهمه که با تهیونگ قرار گذاشتیم بهش گفتم بریم شهر بازی اونم قبول کرد.
(از زبان ا/ت)
فردا با جیا قرار داریم بریم شهر بازی.
ساعت 12:00 بود بلند شدم و رفتم خونه.
میدونستم رفتم خونه اون نا مادریم و دختر احمقش بهم گیر میدن . و تا جایی که تونستم آروم رفتم تو اتاقم.
(پرش زمان فردا برای رفتن به شهر بازی)
از خواب بیدار شدم رفتم حموم لباس هامو پوشیدم (عکس لباس رو میزارم)و رفتم دنبال جیا .
جیا.سلام.
ا/ت. سلام.
جیا سوار ماشین شد و رفتیم.[ا/ت رانندگی بلده و گواهی داره]
(از زبان تهیونگ)
آماده شدم(عکس لباسا رو میزارم) رفتم دنبال جیهوپ.
رسیدیم اونجا.
(از زبان ا/ت)
رسیدیم که دیدم................
نظر بدهید
دیدم ی پسره داره میاد طرفم دستمو گرفت و گفت.
تهیونگ. خوشگله اسمت چیه.
ا/ت. مگه مهم.
تهیونگ. از دوستای جیا هستی.
ا/ت. آره.
تهیونگ. منم از دوستای جیا هستم .
ا/ت. خوب که چی.
تهیونگ. اسمتو نگوفتی.
ا/ت. اسمم ا/ت.
تهیونگ. میشه باهام برقصی.
ا/ت. نه.
تهیونگ. چرا.
ا/ت. (توی ذهنش)از پسرای مثل تو حالم بهم میخوره.
تهیونگ. هی هواست کجاست.
ا/ت. همینجا .
تهیونگ. بای.
ا/ت. به سلامت.
(از زبان تهیونگ)
از پیش اون دختره که اسمش ا/ت بود رفتم.
دیدم جین و نامجون هم اونجان. راهمو کج کردم رفتم پیش کوک و جیمین و جیهوپ.
تهیونگ.بچه ها سلام.
جیمین،جیهوپ،کوک. سلام.
نشستم.
تهیونگ.بچها فکر کنم عاشق شدم.
کوک.حالا کی دلتو برده.
تهیونگ. ا/ت.
جیهوپ.آها دوست جیا ست.
تهیونگ.حالا چطوری بهش بگم.
جیمین. خوب ی دسته گل بخر بعد برو خواستگاری.
جیهوپ. نه باید به جیا بگیم تا به ا/ت بگه که تهیونگ عاشق ا/ت شده.
تهیونگ. اوکی.
(از زبان جیهوپ)
رفتم جیا رو اوردم و همی قضیه رو براش تعریف کردیم.
(از زبان جیا)
باورم نمیشه که ته ته ا/ت رو دوست داره.
رفتم پیش ا/ت و بدون این که بفهمه که با تهیونگ قرار گذاشتیم بهش گفتم بریم شهر بازی اونم قبول کرد.
(از زبان ا/ت)
فردا با جیا قرار داریم بریم شهر بازی.
ساعت 12:00 بود بلند شدم و رفتم خونه.
میدونستم رفتم خونه اون نا مادریم و دختر احمقش بهم گیر میدن . و تا جایی که تونستم آروم رفتم تو اتاقم.
(پرش زمان فردا برای رفتن به شهر بازی)
از خواب بیدار شدم رفتم حموم لباس هامو پوشیدم (عکس لباس رو میزارم)و رفتم دنبال جیا .
جیا.سلام.
ا/ت. سلام.
جیا سوار ماشین شد و رفتیم.[ا/ت رانندگی بلده و گواهی داره]
(از زبان تهیونگ)
آماده شدم(عکس لباسا رو میزارم) رفتم دنبال جیهوپ.
رسیدیم اونجا.
(از زبان ا/ت)
رسیدیم که دیدم................
نظر بدهید
۵۹.۹k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.