پارت ۲۵
پارت ۲۵
ویو چانگبین
وقتی اون دوتا هم کشتم با ترس نگاهشون کرد و داشت میلرزید ، به طرفش رفتم.
چانگبین: خوبی؟ اینجا چیکار میکنی؟
جونگین(با استرس و ترس): گفتم...که گم...شدم تازه به این....محل......اومدم.
چانگبین: باید بگم که اینجا چند تا مکان هس که اصلا نباید بیای و تو الان دقیقا تو خطرناک ترینشونی.
جونگین: می..میشه بگین کجا ها هست؟
چانگبین: هوف اره ، دنبالم بیا.
هنوز با اینکه از اونجا دور شدیم داره میلرزه...اون واقعا بچس؟
چانگبین: چند وقته اومدی اینجا؟ خانوادت میدونن اینجایی؟
جونگین: تنها اومدم اینجا خانوادم یه کشور دیگن و تقریبا ۳ هفته هس که از محله قبلیم اومدم اینجا.
بهد ۱ ساعت
اینم اخرین مکان که نباید بری ، گرفتی؟
جونگین: اره.
چانگبین: خوبه.
جونگین: میگم میتونین کمکم کنین برم خونه؟
چانگبین: نکنه میترسی؟
سرشو به نشونه تایید تکون داد. نثل نینی میمونه.
چانگبین: باشه ادرس خونت کجاس؟
جونگین:(...........)
چانگبین: گرفتم بیا بریم.
جونگین: ببخشید اسمتون چیه؟
چانگبین: اسممو برا چی میخوای؟
جونگین: باهم اشنا شیم.
چانگبین: من با ترسو ها اشنا نمیشم.
فک کنم حرفم خیلی بد بود اخه سرشو گرفت پایین.
جونگین: باشه...(خیلی اروم)
چانگبین: چانگبین هستم.
جونگین: چانگبین؟ تا حالا همچین اسمی نشنیده بودم
، شما مافیا هستین؟
همونطور که حدس میزنم فهمیده.
چانگبین: اره. این محله پر از مافیا و ساقی و اینجور چیزاس.
جونگین: اوه
چانگبین: چرا اومدی اینجا؟
جونگین: اینجا نزدیک دانشگاهمه.
چانگبین: مگه چند سالته؟
جونگین: ۲۳
چانگبین: اصلا بهت نمیخوره بهت میخوره کوچیک تر باشی.
جونگین: همه اینو بهم میگن.
نزدیک ترین دانشگاه به اینجا دانشگاهی هس که الان بنگ چان داخلشه.
چانگبین: داخل دانشگاه(.....)هستی؟
جونگین: اره ، چطور؟
چانگبین: هیچی اخه یکی از دوستام استاد اونجاس.
جونگین: کی؟
چانگبین: فک کنم استاد ریاضیتون باشه کریستوفر بنگ چان.
جونگین: اها فهمیدم کیو میگین ، واقعا استاد خوبیه هم مهربونه هم خوب درس میده.
چانگبین: دوستی نداری؟
جونگین: یه دوست دارم تو دانشگاه ، اسمش سونگمینه خیلی باحاله.
اوو پشمانم.
۲۰ دقیقه بعد
چانگبین: فک کنم رسیدیم دیگه اره؟
جونگین: اره ممنونم که باهام اومدین.
چانگبین: خواهش میکنم ، اگه خواستی میتونیم بازم همو ببینیم اینم شمارم ، فعلا.
جونگین: فعلا.
پایان فلش بک
بنگ چان: وایسا یعنی خبر داره تو مافیایی و هنوزم باهات دوسته؟!
چانگبین: اره کجاش عجیبه؟! مثل خودت و سونگمین تازه مال شما فراتر از........
ادامش تو کامنت👇
ویو چانگبین
وقتی اون دوتا هم کشتم با ترس نگاهشون کرد و داشت میلرزید ، به طرفش رفتم.
چانگبین: خوبی؟ اینجا چیکار میکنی؟
جونگین(با استرس و ترس): گفتم...که گم...شدم تازه به این....محل......اومدم.
چانگبین: باید بگم که اینجا چند تا مکان هس که اصلا نباید بیای و تو الان دقیقا تو خطرناک ترینشونی.
جونگین: می..میشه بگین کجا ها هست؟
چانگبین: هوف اره ، دنبالم بیا.
هنوز با اینکه از اونجا دور شدیم داره میلرزه...اون واقعا بچس؟
چانگبین: چند وقته اومدی اینجا؟ خانوادت میدونن اینجایی؟
جونگین: تنها اومدم اینجا خانوادم یه کشور دیگن و تقریبا ۳ هفته هس که از محله قبلیم اومدم اینجا.
بهد ۱ ساعت
اینم اخرین مکان که نباید بری ، گرفتی؟
جونگین: اره.
چانگبین: خوبه.
جونگین: میگم میتونین کمکم کنین برم خونه؟
چانگبین: نکنه میترسی؟
سرشو به نشونه تایید تکون داد. نثل نینی میمونه.
چانگبین: باشه ادرس خونت کجاس؟
جونگین:(...........)
چانگبین: گرفتم بیا بریم.
جونگین: ببخشید اسمتون چیه؟
چانگبین: اسممو برا چی میخوای؟
جونگین: باهم اشنا شیم.
چانگبین: من با ترسو ها اشنا نمیشم.
فک کنم حرفم خیلی بد بود اخه سرشو گرفت پایین.
جونگین: باشه...(خیلی اروم)
چانگبین: چانگبین هستم.
جونگین: چانگبین؟ تا حالا همچین اسمی نشنیده بودم
، شما مافیا هستین؟
همونطور که حدس میزنم فهمیده.
چانگبین: اره. این محله پر از مافیا و ساقی و اینجور چیزاس.
جونگین: اوه
چانگبین: چرا اومدی اینجا؟
جونگین: اینجا نزدیک دانشگاهمه.
چانگبین: مگه چند سالته؟
جونگین: ۲۳
چانگبین: اصلا بهت نمیخوره بهت میخوره کوچیک تر باشی.
جونگین: همه اینو بهم میگن.
نزدیک ترین دانشگاه به اینجا دانشگاهی هس که الان بنگ چان داخلشه.
چانگبین: داخل دانشگاه(.....)هستی؟
جونگین: اره ، چطور؟
چانگبین: هیچی اخه یکی از دوستام استاد اونجاس.
جونگین: کی؟
چانگبین: فک کنم استاد ریاضیتون باشه کریستوفر بنگ چان.
جونگین: اها فهمیدم کیو میگین ، واقعا استاد خوبیه هم مهربونه هم خوب درس میده.
چانگبین: دوستی نداری؟
جونگین: یه دوست دارم تو دانشگاه ، اسمش سونگمینه خیلی باحاله.
اوو پشمانم.
۲۰ دقیقه بعد
چانگبین: فک کنم رسیدیم دیگه اره؟
جونگین: اره ممنونم که باهام اومدین.
چانگبین: خواهش میکنم ، اگه خواستی میتونیم بازم همو ببینیم اینم شمارم ، فعلا.
جونگین: فعلا.
پایان فلش بک
بنگ چان: وایسا یعنی خبر داره تو مافیایی و هنوزم باهات دوسته؟!
چانگبین: اره کجاش عجیبه؟! مثل خودت و سونگمین تازه مال شما فراتر از........
ادامش تو کامنت👇
۱۱.۸k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.