WINNER 12
صندلی رو کمی عقب کشید و نشست که نگاه سوآ و جونگین سمتش برگشت
+مینهو؟ ... اینجا چیکار میکنی؟
-عزیزم نمیخوای ما رو به هم معرفی کنی؟
و با چشم به جونگین اشاره کرد ..
+یا .. میهی تنهاست ..
مینهو بدون توجه به حرفش از جا بلند شد و دستشو سمت جونگین گرفت
+لی مینهو هستم .. و شما جنابِ؟
جونگین دستشو گرفت و کمی خم شد
/ بله بله باهاتون اشنایی دارم .. یانگ جونگین ...
جونگین و مینهو شروع کردند به صحبت کردن و سوآ داشت بهشون نگاه میکرد ..
چند دقیقه ای گذشته بود ، دختر از حضور مینهو ناراضی بود و همش داشت به چند ساعت پیش و اتفاقات بین خودش و میهی فکر میکرد که جونگین نگاهی به ساعتش کرد و بلند شد
/ اوه .. من باید برم بابت بیادبیم عذر میخوام جناب لی ..
مینهو از جاش بلند شد و پشت صندلی سوآ وایساد ..
- از آشنایی باهات خوشحال شدم
گفت و لبخند زورکی ای زد ..
جونگین تعظیم کوتاهی کرد و کارت مشکی رنگی از کتش در آورد ، کارت رو سمت سوآ گرفت
/ این کارت منه .. میتونی بهم زنگ بزنی
سوآ لبخندی زد و کارت رو گرفت
بعد از اینکه مینهو مطمئن شد اون رفته ، همونطور که پشت صندلی دختر وایساده بود خم شد و سرش رو نزدیک گوشش آورد ، آروم زمزمه کرد
- دختر خوبی باش .. همین حالا اون کارتو بده به من
سوآ بدون اینکه سمتش برگرده گفت
+فکر نمیکنم مجبور باشم
دستشو روی شونه ی سوآ که کاملا در معرض دید بود گذاشت که دختر لرزی کرد بعد توی همون حالت لب زد
-تا چند دقیقه دیگه همه ی آدمایی که الان میبینی محو میشن و بعد من میمونم و تو
سوآ با عصبانیت سمتش برگشت
+من حتی به تو جوابیم ندادم لی مینهو ، بعد از رفتاری که میهی با من داشت و اونجوری بهت چسبیده بود چطور به خودت اجازه میدی طوری رفتار کنی انگار چیزی بینمونه برگرد پیش میهی
- سوآ .. همهچیزو با هم قاطی نکن
+برو ..
-باشه چاگیا .. بیا بازی کنیم
مینهو اینو گفت و بعد از اونجا دور شد
سوآ بقیه ی مهمونی رو پیش جونگکوک گذروند که کم کم همه ی اون آدما رفتن
خسته بود و میخواست سریع بره اتاقش
کفشای پاشنه دارشو در آورد و دستش گرفت .. پاهاش توی اون کفشا درد گرفته بودن
هیچکس توی سالن نمونه بود ، پس راهشو کشید سمت پله ها و رفت طبقه ی بالا
در اتاقشو باز کرد و وارد شد
جلوی آینه ایستاده بود و سعی داشت زیپ پشت لباسش رو باز کنه
سرش پایین بود که دستای کسی رو دو کمرش حس کرد
جیغ خفیفی کشید و سرش رو بالا آورد
توی آینه نگاه کرد و مینهو رو پشت سرش دید
+ترسیدم احمق ..
پسر سرش رو توی گردنش برد و نفس عمیقی کشید ..
-الان دیگه فقط من و توییم .. مگه نه ؟
+مینهو .. اصلا حوصله ندارم ، برو بیرون
بوسه ی سطحی ای روی پوست سفید گردنش کاشت و سرش رو بالا آورد ..
+مین ..مینهو ..
-نمیخوای ... کارت اون مرتیکه رو بدی بهم؟
+حرفامو زدم ..
مینهو همونطور که دستاشو دور کمر دختر حلقه کردن بود چند قدم عقب رفت و لب تخت نشست و سوآ رو ، روی پاش نشوند
بند لباسش که از سر شونش افتاده بود رو آروم درست کرد
بعد با صدای بم و آرومی شروع به حرف زدن کرد
-یعنی تو واقعا فکر کردی اون هر*زه رو بهت ترجیح میدم؟
+فکر نکردم .. دیدم
خب قشنگام :) از اونجایی که امتحانا نزدیکن و امسال برام مهم تر از سالای قبله .. سرم شلوغه ، این احتمالا آخرین پارت قبل از خرداده .. پارت ۱۳ بعد از خرداد آپ میشه ، منتظرش باشین :> دوستون دارم قاصدکام✨
+مینهو؟ ... اینجا چیکار میکنی؟
-عزیزم نمیخوای ما رو به هم معرفی کنی؟
و با چشم به جونگین اشاره کرد ..
+یا .. میهی تنهاست ..
مینهو بدون توجه به حرفش از جا بلند شد و دستشو سمت جونگین گرفت
+لی مینهو هستم .. و شما جنابِ؟
جونگین دستشو گرفت و کمی خم شد
/ بله بله باهاتون اشنایی دارم .. یانگ جونگین ...
جونگین و مینهو شروع کردند به صحبت کردن و سوآ داشت بهشون نگاه میکرد ..
چند دقیقه ای گذشته بود ، دختر از حضور مینهو ناراضی بود و همش داشت به چند ساعت پیش و اتفاقات بین خودش و میهی فکر میکرد که جونگین نگاهی به ساعتش کرد و بلند شد
/ اوه .. من باید برم بابت بیادبیم عذر میخوام جناب لی ..
مینهو از جاش بلند شد و پشت صندلی سوآ وایساد ..
- از آشنایی باهات خوشحال شدم
گفت و لبخند زورکی ای زد ..
جونگین تعظیم کوتاهی کرد و کارت مشکی رنگی از کتش در آورد ، کارت رو سمت سوآ گرفت
/ این کارت منه .. میتونی بهم زنگ بزنی
سوآ لبخندی زد و کارت رو گرفت
بعد از اینکه مینهو مطمئن شد اون رفته ، همونطور که پشت صندلی دختر وایساده بود خم شد و سرش رو نزدیک گوشش آورد ، آروم زمزمه کرد
- دختر خوبی باش .. همین حالا اون کارتو بده به من
سوآ بدون اینکه سمتش برگرده گفت
+فکر نمیکنم مجبور باشم
دستشو روی شونه ی سوآ که کاملا در معرض دید بود گذاشت که دختر لرزی کرد بعد توی همون حالت لب زد
-تا چند دقیقه دیگه همه ی آدمایی که الان میبینی محو میشن و بعد من میمونم و تو
سوآ با عصبانیت سمتش برگشت
+من حتی به تو جوابیم ندادم لی مینهو ، بعد از رفتاری که میهی با من داشت و اونجوری بهت چسبیده بود چطور به خودت اجازه میدی طوری رفتار کنی انگار چیزی بینمونه برگرد پیش میهی
- سوآ .. همهچیزو با هم قاطی نکن
+برو ..
-باشه چاگیا .. بیا بازی کنیم
مینهو اینو گفت و بعد از اونجا دور شد
سوآ بقیه ی مهمونی رو پیش جونگکوک گذروند که کم کم همه ی اون آدما رفتن
خسته بود و میخواست سریع بره اتاقش
کفشای پاشنه دارشو در آورد و دستش گرفت .. پاهاش توی اون کفشا درد گرفته بودن
هیچکس توی سالن نمونه بود ، پس راهشو کشید سمت پله ها و رفت طبقه ی بالا
در اتاقشو باز کرد و وارد شد
جلوی آینه ایستاده بود و سعی داشت زیپ پشت لباسش رو باز کنه
سرش پایین بود که دستای کسی رو دو کمرش حس کرد
جیغ خفیفی کشید و سرش رو بالا آورد
توی آینه نگاه کرد و مینهو رو پشت سرش دید
+ترسیدم احمق ..
پسر سرش رو توی گردنش برد و نفس عمیقی کشید ..
-الان دیگه فقط من و توییم .. مگه نه ؟
+مینهو .. اصلا حوصله ندارم ، برو بیرون
بوسه ی سطحی ای روی پوست سفید گردنش کاشت و سرش رو بالا آورد ..
+مین ..مینهو ..
-نمیخوای ... کارت اون مرتیکه رو بدی بهم؟
+حرفامو زدم ..
مینهو همونطور که دستاشو دور کمر دختر حلقه کردن بود چند قدم عقب رفت و لب تخت نشست و سوآ رو ، روی پاش نشوند
بند لباسش که از سر شونش افتاده بود رو آروم درست کرد
بعد با صدای بم و آرومی شروع به حرف زدن کرد
-یعنی تو واقعا فکر کردی اون هر*زه رو بهت ترجیح میدم؟
+فکر نکردم .. دیدم
خب قشنگام :) از اونجایی که امتحانا نزدیکن و امسال برام مهم تر از سالای قبله .. سرم شلوغه ، این احتمالا آخرین پارت قبل از خرداده .. پارت ۱۳ بعد از خرداد آپ میشه ، منتظرش باشین :> دوستون دارم قاصدکام✨
۵.۴k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.