فیک جانگ کوک(نفرت نمی گذارد عاشق باشم )پارت۱۹*
از زبان سوهو:ساعت ۱۰ شده بود که یهو دیدیم جینا هم اومد.
جینا:اوا خواهر برادر با هم خلوت کردن.
سوهو:هه اره من دیگه بیاد برم.
جینا:کجا ؟
سوهو:یه جایی دیگه.
جینا:خب کجا.
سوهو:ای بابا دادگاه .
جینا :پنج دیقیقه وایسا ما هم باهات میام.
سوهو:اما.....
جینا:اما و اگر نداره.
پنج دقیقه بعد راه افتادیم دادگاه از خونه دور بود .برا همین ۴۵دقیقه طول کشید تا برسیم.
وقتی رسیدیم کوک جلو در افتاده بود داشت گریه می کرد تاحالا انقدر اشفته ندیده بودمش چشاش پف کرده بود.
تا جینا اینو دید رفت کوک رو بقل کرد .
دو نفر از اتاق اومدن خانومه گفت نفر بعدی ما پنج تا هم رفتیم تو حینا رفت پیش کوک نشست که احساس تنهایی نکنه جیمینم پیش من نشست.
قاضی:خب اقای کوک همسر شما خانوم پارک سوهو ادعا می کنن شما بهشون خیانت کردین درسته
کوک:من اون رابطه رو بهم زدم
قاضی :یک کلمه اره یا نه.
کوک:بله(سپس گریه های فراوان)
قاضی پس هردو اینجا رو امضائ کنید.
هردوتامون پاشدیم رفتیم کوک امضا کرد من اومدم امضا کنم ولی نمی تونستم دستم نمی خورد به کاغذ تا اینکه جیمین گفت بدو.سریع امضا کردم.
قاضی :اتمام دادگاه.
داشتم گریه می کردم به جیمین گفتم اونا برن من یه چیزی به خرم میام.رفتم یه ابمیوه بگیرم کوک انقدر به جون بود تازه تونسته بود بیرون .من نمی دونم چه جوری می خواد پشت فرمون بشینه .داشت می رفت که.......
تق......
کوک افتاد(گریه های فراوان)رفتم بالا سرش غش کرده بود.
بلندش کردم یه ذره سنگین بود ولی سریع بردمش دم ماشین.
سوهو:کوک بیدار شو .
در ماشین رو بزور باز کردم گذاشتمس تو ماشین.
جیمین و سوهو:چی شده؟؟؟؟؟
سوهو:فقط برو بیمارستان
جینا:اوا خواهر برادر با هم خلوت کردن.
سوهو:هه اره من دیگه بیاد برم.
جینا:کجا ؟
سوهو:یه جایی دیگه.
جینا:خب کجا.
سوهو:ای بابا دادگاه .
جینا :پنج دیقیقه وایسا ما هم باهات میام.
سوهو:اما.....
جینا:اما و اگر نداره.
پنج دقیقه بعد راه افتادیم دادگاه از خونه دور بود .برا همین ۴۵دقیقه طول کشید تا برسیم.
وقتی رسیدیم کوک جلو در افتاده بود داشت گریه می کرد تاحالا انقدر اشفته ندیده بودمش چشاش پف کرده بود.
تا جینا اینو دید رفت کوک رو بقل کرد .
دو نفر از اتاق اومدن خانومه گفت نفر بعدی ما پنج تا هم رفتیم تو حینا رفت پیش کوک نشست که احساس تنهایی نکنه جیمینم پیش من نشست.
قاضی:خب اقای کوک همسر شما خانوم پارک سوهو ادعا می کنن شما بهشون خیانت کردین درسته
کوک:من اون رابطه رو بهم زدم
قاضی :یک کلمه اره یا نه.
کوک:بله(سپس گریه های فراوان)
قاضی پس هردو اینجا رو امضائ کنید.
هردوتامون پاشدیم رفتیم کوک امضا کرد من اومدم امضا کنم ولی نمی تونستم دستم نمی خورد به کاغذ تا اینکه جیمین گفت بدو.سریع امضا کردم.
قاضی :اتمام دادگاه.
داشتم گریه می کردم به جیمین گفتم اونا برن من یه چیزی به خرم میام.رفتم یه ابمیوه بگیرم کوک انقدر به جون بود تازه تونسته بود بیرون .من نمی دونم چه جوری می خواد پشت فرمون بشینه .داشت می رفت که.......
تق......
کوک افتاد(گریه های فراوان)رفتم بالا سرش غش کرده بود.
بلندش کردم یه ذره سنگین بود ولی سریع بردمش دم ماشین.
سوهو:کوک بیدار شو .
در ماشین رو بزور باز کردم گذاشتمس تو ماشین.
جیمین و سوهو:چی شده؟؟؟؟؟
سوهو:فقط برو بیمارستان
۳۶.۶k
۱۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.