سناریو بی تی اس شماره ۴
وقتی بچتون میگه : چرا دیشب مامان داشت ناله میکرد ؟
نامجون : جان ؟
بچه : نشنیدی ؟
نامجون : هوم ؟ ( قشنگ داره اسکل میکنه 😂)
جین : تو واسه چی والگوش وایسادی ؟؟
بچه : والگوش نبودم ، صدا اومد ، بگو چی شده بود ؟؟
جین : اصن بگو بینم چرا صدا اومد ؟؟
بچه : ....... ( سوالو با سوال جواب میده ، اصن یه وعضی😂)
یونگی : بزار برات توضیح بدم ...
.....(یک ساعت بعد)
از اتاقت در میای میبینی بچه به یه نقطه خیره شده ، رنگشم پریده .
تو : یونگی این چشهههه ؟
یونگی : هوم ؟ .. آها چیزه .. پرسید چرا مامان دیشب جیغ زد منم نشستم از اول ماجرا رو براش توضیح دادم ، همین !
تو : همییییییییین ؟؟؟
یونگی : به من چه اصن ، بچه توئه
تو : حالا شد بچه مننننننن ؟؟
یونگی : .... ( در رفت)
جیهوپ : ات بیا ببین اینجا بعضیا دارن فضولی میکنن ..( عین آژیر خطر میمونه 😂)
ا.ت : چی شده باز؟
جیهوپ : * میاد دم گوشت میگه * آفرین آفرین تو قوی هستی از پسش بر میای من برم دمنوش بریزم بای * در رفت *
جیمین : بزرگ میشی خودت میفهمی .. ( به همین آسونی )
بچه : ......
تهیونگ : داشتیم چیز میکردیم ..
تو : تهیوووووونگ
بچه : چییییی ؟ ( مث اینکه بچه ماجرای چیزو میدونه😐)
تهیونگ : چیهههه ؟ عین وزغ داری نگا میکنی ؟ چیز بود دیگه ، چیز ، میفهمی که ؟
جونگکوک : هیچی ، مامانت کصخل شده بود داشت جیغ میزد .. ( یکم توهین کرد بچم 🙂)
تو : جونگکووووووووک
جونگکوک : چیه ؟ اگه ناراحتی راستشو بگم خودمو خلاص کنم ؟... ببین بچه من داشتم ..
تو : نهههههه باشه خیل خب من کصخلم باشه..
جونگکوک : خیل خب ، تموم ( بعله دیگه ، همین ، آفرین )
لایک و کامنت یادتون نره:)))
نامجون : جان ؟
بچه : نشنیدی ؟
نامجون : هوم ؟ ( قشنگ داره اسکل میکنه 😂)
جین : تو واسه چی والگوش وایسادی ؟؟
بچه : والگوش نبودم ، صدا اومد ، بگو چی شده بود ؟؟
جین : اصن بگو بینم چرا صدا اومد ؟؟
بچه : ....... ( سوالو با سوال جواب میده ، اصن یه وعضی😂)
یونگی : بزار برات توضیح بدم ...
.....(یک ساعت بعد)
از اتاقت در میای میبینی بچه به یه نقطه خیره شده ، رنگشم پریده .
تو : یونگی این چشهههه ؟
یونگی : هوم ؟ .. آها چیزه .. پرسید چرا مامان دیشب جیغ زد منم نشستم از اول ماجرا رو براش توضیح دادم ، همین !
تو : همییییییییین ؟؟؟
یونگی : به من چه اصن ، بچه توئه
تو : حالا شد بچه مننننننن ؟؟
یونگی : .... ( در رفت)
جیهوپ : ات بیا ببین اینجا بعضیا دارن فضولی میکنن ..( عین آژیر خطر میمونه 😂)
ا.ت : چی شده باز؟
جیهوپ : * میاد دم گوشت میگه * آفرین آفرین تو قوی هستی از پسش بر میای من برم دمنوش بریزم بای * در رفت *
جیمین : بزرگ میشی خودت میفهمی .. ( به همین آسونی )
بچه : ......
تهیونگ : داشتیم چیز میکردیم ..
تو : تهیوووووونگ
بچه : چییییی ؟ ( مث اینکه بچه ماجرای چیزو میدونه😐)
تهیونگ : چیهههه ؟ عین وزغ داری نگا میکنی ؟ چیز بود دیگه ، چیز ، میفهمی که ؟
جونگکوک : هیچی ، مامانت کصخل شده بود داشت جیغ میزد .. ( یکم توهین کرد بچم 🙂)
تو : جونگکووووووووک
جونگکوک : چیه ؟ اگه ناراحتی راستشو بگم خودمو خلاص کنم ؟... ببین بچه من داشتم ..
تو : نهههههه باشه خیل خب من کصخلم باشه..
جونگکوک : خیل خب ، تموم ( بعله دیگه ، همین ، آفرین )
لایک و کامنت یادتون نره:)))
۵.۷k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.