فیک : فقط من ،فقط تو
پارت _ ۸۹
ب سمت عمارت حرکت کرد و وارد شد ک کوک سریه رفت پیشش
کوک: چی شد
تهیونگ: حل شد
کوک : چطور حل شد
تهیونگ : میشه بری رو اعصابی
کوک: هه با اعصاب برو بابا
و تهیونگ ب سمت اتاق حرکت کرد و آروم در رو باز کرد فک میکرد ک ات خواب باشه ولی بیدار بود و داشت موهاش رو شونه میکرد لبخندی زد و ب طرفش رفت لبخندی زد و از پشت بغلش کرد
تهیونگ : بده من برات شونه میزنم
ات : مگه بلدی ؟
تهیونگ : معلومه وقتی تو فرانسه بودم همیشه من موهای ل.....
ک فهمید داره چ گندی میزنم زود حرفش رو برگردوند
تهیونگ: یع یعنی خب من موهای خودمو خب شونه میکردم دیگه
ات ک زیاد متوجه منظور اول تهیونگ نشده بود خنده ای کرد و
ات : باهوش همه موهای خودشونو شونه میکنن
تهیونگ : هر چی حالا افتخار میدید خانم کیم ؟
ات : البته
و بعد از بیست مین تهیونگ موفق شد تا موهای ات رو شونه کنه
تهیونگ : اوه تموم شد
ات برگشت و بوسه ای ب لپش زد
ات : مرسی
تهیونگ : نزاری کسی ب موهات از این ب بعد دست بزنه خب؟
ات : چرا!؟
تهیونگ : فقط من حق لمس کردناشون رو دارم
ات : اوه خب عام باشه
و با کیوتی تموم قیافه ی متفکرانه ب خودش گرفت و چشماش رو ریز. کردو گفت
ات : ولی اگه مراسم بودو نیاز بود موهامو یکی درست کنه چی
تهیونگ ات رو برگردوند و رو پاهاش نشون و با خنده در حالی ک یکی از ابرو هاشو رو بالا داده بود جواب داد
تهیونگ : باید دستکش دستش کنه
ات : هی بدبخت بیچاره چطور آخه میشه
تهیونگ : این دیگه مشکل ما نیست عزیزم !
ات : اوهوم
و آهی کشید یهو حوص آلوچه کردو آب دهنش رو صدا دار قورت داد
تهیونگ : دوست داری میتونی ببوسیم
ات : ن بابا یهو حوص کردم
تهیونگ : حوص! ما ک کاری....
ات : یااااا حوص مگه ب حامله گیه
و خود ات یادش افتاد ک وقتی پریود میشه عین زن حامله حوص میکنه و میخوره و میخوابه چون دل درد ش وحشتناک میشه
و یهو با دست کوبوند ب پیشونیش
تهیونگ : چی شد
ات : بدبخ شدم نزدیکهههه
تهیونگ : چی؟؟؟؟
ات ک فهمید داره بلند فکر میکنه زود خودش رو جمع و جور کرد و
ات : هی هیچی
ولی باززز دلش آلوچه میخواست طوری ک دوست داشت خرچ خرچ بخوره
ات : وایییی الوچههه
تهیونگ : آخه عزیزم الان ک فصلش نیس ک از کجا بیاریم
ات : من نمیدونم ! من آلوچه میخوام اونم همین الاااان
تهیونگ : آخه
ات : آه ولش کن میرم ب هوسوک اوپا میگم
تهیونگ عصبی شد و پاشد
تهیونگ : لازم نکرده الان میرم میگیرم
ات : آخ جونننن برو برو یئسسسسس آلوچه آلوچه « بله در حال قر دادن »
تهیونگ : باشه الان میام
و رفت
تقریبا هفت هشت تا سوپر میوه رفته بود ولی هیچ کدوم نداشتن و سوار ماشین شد و سرش رو فرمون کوبوند
ته : اخهههه الان از کجا بیارم من آلوچه
ک همون موقع گوشی زنگ خورد
تهیونگ یا خدا اته
ته: جانم
ات : خریدی ته
ته : میخرم میخرم میارم بقیه ش جا نشد شرط پارت بعد ۹۰ تا لایککک
ب سمت عمارت حرکت کرد و وارد شد ک کوک سریه رفت پیشش
کوک: چی شد
تهیونگ: حل شد
کوک : چطور حل شد
تهیونگ : میشه بری رو اعصابی
کوک: هه با اعصاب برو بابا
و تهیونگ ب سمت اتاق حرکت کرد و آروم در رو باز کرد فک میکرد ک ات خواب باشه ولی بیدار بود و داشت موهاش رو شونه میکرد لبخندی زد و ب طرفش رفت لبخندی زد و از پشت بغلش کرد
تهیونگ : بده من برات شونه میزنم
ات : مگه بلدی ؟
تهیونگ : معلومه وقتی تو فرانسه بودم همیشه من موهای ل.....
ک فهمید داره چ گندی میزنم زود حرفش رو برگردوند
تهیونگ: یع یعنی خب من موهای خودمو خب شونه میکردم دیگه
ات ک زیاد متوجه منظور اول تهیونگ نشده بود خنده ای کرد و
ات : باهوش همه موهای خودشونو شونه میکنن
تهیونگ : هر چی حالا افتخار میدید خانم کیم ؟
ات : البته
و بعد از بیست مین تهیونگ موفق شد تا موهای ات رو شونه کنه
تهیونگ : اوه تموم شد
ات برگشت و بوسه ای ب لپش زد
ات : مرسی
تهیونگ : نزاری کسی ب موهات از این ب بعد دست بزنه خب؟
ات : چرا!؟
تهیونگ : فقط من حق لمس کردناشون رو دارم
ات : اوه خب عام باشه
و با کیوتی تموم قیافه ی متفکرانه ب خودش گرفت و چشماش رو ریز. کردو گفت
ات : ولی اگه مراسم بودو نیاز بود موهامو یکی درست کنه چی
تهیونگ ات رو برگردوند و رو پاهاش نشون و با خنده در حالی ک یکی از ابرو هاشو رو بالا داده بود جواب داد
تهیونگ : باید دستکش دستش کنه
ات : هی بدبخت بیچاره چطور آخه میشه
تهیونگ : این دیگه مشکل ما نیست عزیزم !
ات : اوهوم
و آهی کشید یهو حوص آلوچه کردو آب دهنش رو صدا دار قورت داد
تهیونگ : دوست داری میتونی ببوسیم
ات : ن بابا یهو حوص کردم
تهیونگ : حوص! ما ک کاری....
ات : یااااا حوص مگه ب حامله گیه
و خود ات یادش افتاد ک وقتی پریود میشه عین زن حامله حوص میکنه و میخوره و میخوابه چون دل درد ش وحشتناک میشه
و یهو با دست کوبوند ب پیشونیش
تهیونگ : چی شد
ات : بدبخ شدم نزدیکهههه
تهیونگ : چی؟؟؟؟
ات ک فهمید داره بلند فکر میکنه زود خودش رو جمع و جور کرد و
ات : هی هیچی
ولی باززز دلش آلوچه میخواست طوری ک دوست داشت خرچ خرچ بخوره
ات : وایییی الوچههه
تهیونگ : آخه عزیزم الان ک فصلش نیس ک از کجا بیاریم
ات : من نمیدونم ! من آلوچه میخوام اونم همین الاااان
تهیونگ : آخه
ات : آه ولش کن میرم ب هوسوک اوپا میگم
تهیونگ عصبی شد و پاشد
تهیونگ : لازم نکرده الان میرم میگیرم
ات : آخ جونننن برو برو یئسسسسس آلوچه آلوچه « بله در حال قر دادن »
تهیونگ : باشه الان میام
و رفت
تقریبا هفت هشت تا سوپر میوه رفته بود ولی هیچ کدوم نداشتن و سوار ماشین شد و سرش رو فرمون کوبوند
ته : اخهههه الان از کجا بیارم من آلوچه
ک همون موقع گوشی زنگ خورد
تهیونگ یا خدا اته
ته: جانم
ات : خریدی ته
ته : میخرم میخرم میارم بقیه ش جا نشد شرط پارت بعد ۹۰ تا لایککک
۸۸.۸k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.