پارت ۲۱
پارت ۲۱
دست من نیست 🤍
ویو ا/ت
از ماشین بیرم اونم یک باد گرمی به صورتم خورد خودمو گش قوس دادم
و دوباره نشتم (داره با خودش بلند حرف میزنه)
ا/ت: ببین ا/ت اون برا خودش دوست دختر داره برگرد پیش پردت هوم
امروز برای آخرین بار برو خداحافظی کن
ماشین روشن کردم و رفتم سمت هتل
یک ساعت بعد
زنگ زد
ا/ت: سلام اروند
اروند: خوبی نگرانت شدم بیا داخل
اروند: چیشده از چی ناراحتی
ا/ت: کوک دوست دختر داره (بغض)
اروند:(ا/ت بغل کرد و گفت)
هی هی آروم باش مهم نیست
ا/ت: میخوام برم دانشگاه برای روز آخر میخوام برگردم پیش پدرم
آروند: یادم رفت بگــــ...
ا/ت: من میرم حاضر شدم سرمم درد میکنه میشه برام قرص بیاری
آروند:باش(میخواستم بگم امروز روز اولیاس و پدرت قرار بیاد مدرسه(توی ذهنش))
توی راه
اروند ماشین رو نگه داش
ا/ت: چرا نگه داشتی برو دیگه
اروند: مگه قرار نبود نصف راه پیاده بریم
ا/ت: دیگه مهم نیست امروز روز آخر برام مهم نیست دیگه
اروند: باشه
آروند: رسیدیم
ا/ت: k
پیدا شدم وقتی وارد شدم زنگ خود (زنگ استرحت) همه بیرون اومدن
همه در حال پچ پچ کردن بود منم محل ندادم رفتم دفتر مدیر
در زدم
مدیر: بفرماید
ا/ت: سلام آقای مدیر
مدیر:(بلند شد و طعضیم کرد) سلام خانم کیم
ا/ت: خسته نباشی میخواستم بگم من از فردا دیگه نمیام مدرسه
مدیر: جدی چرا خانم کیم؟
ا/ت: میخوام برم پیش پدرم برای همین
مدیر: چشم
ا/ت: خدافظ
داشتم از راه رو می رفتم که در اخر راه رو باز شد و پدرم با ۳تا از بادیگارداش اومد داخل بابام عینک دودیشو ورداشت و اومد داشت میومت سمتم و همه دختر های اونجا توی شک بود منم چون دلم برای بابام تنگ سده بود بدو بدو رفتم و محکم پریدم بغلش و منو توی هوا چرخون و منو گذاشت که دوباره بغلش کردم گفتم
بکیون: دخترم خوبی
ا/ت: دلم برات تنگ شده بود میخواستم بیام پیشت
بکیون: منم دلم تنگ شده بود
ا/ت: چرا اومدی
بکیون: چون جلسه اولیا بود
ا/ت: جدی خب باشه
که همون لحظه جینا اومد دستم کشید و با خودش داشت میبرد
ا/ت: بعد میام پیشت(داد)
بکیون:باشه خوشگلم(داد)
ا/ت: جینا اوم تر
رفتم پیش اعضا
جینا: اون مرد آقای کیم چرا پریدی بقلش میدنی اون کیه
نامجون: چی کارت میشه دوست پسرت.
تهیونگ: یکی از پولدار ترین مرد های کشور
ا/ت: بچه ها من چند تا دورغ بهتون گفتم
جین: چی چی رو دروغ گفتی؟
ا/ت: من فامیلمسون کیم و آقای کیم پدر منه
جینا: جـ. جدی جدی میگی تو تو دختر یکی از پولدار تریم مرد های جهانی
ا/ت: اره و یک چیز دیگه
لطفا حمایت شه🫂
پشیمون نمیشی👌
#بی تی اس 🦋#رمان#جونگ کوک🦋 #جین
#جیمین🦋#تهیونگ # شوگا🦋#جیهوپ🦋
#نامجون🦋 #فیک #تک پارتی🦋#چند پارتی
#سناریو بی تی اس 🦋#سناریو #عاشقانه🦋 #مافیایی
#BTS#🦋ARYI #💜
دست من نیست 🤍
ویو ا/ت
از ماشین بیرم اونم یک باد گرمی به صورتم خورد خودمو گش قوس دادم
و دوباره نشتم (داره با خودش بلند حرف میزنه)
ا/ت: ببین ا/ت اون برا خودش دوست دختر داره برگرد پیش پردت هوم
امروز برای آخرین بار برو خداحافظی کن
ماشین روشن کردم و رفتم سمت هتل
یک ساعت بعد
زنگ زد
ا/ت: سلام اروند
اروند: خوبی نگرانت شدم بیا داخل
اروند: چیشده از چی ناراحتی
ا/ت: کوک دوست دختر داره (بغض)
اروند:(ا/ت بغل کرد و گفت)
هی هی آروم باش مهم نیست
ا/ت: میخوام برم دانشگاه برای روز آخر میخوام برگردم پیش پدرم
آروند: یادم رفت بگــــ...
ا/ت: من میرم حاضر شدم سرمم درد میکنه میشه برام قرص بیاری
آروند:باش(میخواستم بگم امروز روز اولیاس و پدرت قرار بیاد مدرسه(توی ذهنش))
توی راه
اروند ماشین رو نگه داش
ا/ت: چرا نگه داشتی برو دیگه
اروند: مگه قرار نبود نصف راه پیاده بریم
ا/ت: دیگه مهم نیست امروز روز آخر برام مهم نیست دیگه
اروند: باشه
آروند: رسیدیم
ا/ت: k
پیدا شدم وقتی وارد شدم زنگ خود (زنگ استرحت) همه بیرون اومدن
همه در حال پچ پچ کردن بود منم محل ندادم رفتم دفتر مدیر
در زدم
مدیر: بفرماید
ا/ت: سلام آقای مدیر
مدیر:(بلند شد و طعضیم کرد) سلام خانم کیم
ا/ت: خسته نباشی میخواستم بگم من از فردا دیگه نمیام مدرسه
مدیر: جدی چرا خانم کیم؟
ا/ت: میخوام برم پیش پدرم برای همین
مدیر: چشم
ا/ت: خدافظ
داشتم از راه رو می رفتم که در اخر راه رو باز شد و پدرم با ۳تا از بادیگارداش اومد داخل بابام عینک دودیشو ورداشت و اومد داشت میومت سمتم و همه دختر های اونجا توی شک بود منم چون دلم برای بابام تنگ سده بود بدو بدو رفتم و محکم پریدم بغلش و منو توی هوا چرخون و منو گذاشت که دوباره بغلش کردم گفتم
بکیون: دخترم خوبی
ا/ت: دلم برات تنگ شده بود میخواستم بیام پیشت
بکیون: منم دلم تنگ شده بود
ا/ت: چرا اومدی
بکیون: چون جلسه اولیا بود
ا/ت: جدی خب باشه
که همون لحظه جینا اومد دستم کشید و با خودش داشت میبرد
ا/ت: بعد میام پیشت(داد)
بکیون:باشه خوشگلم(داد)
ا/ت: جینا اوم تر
رفتم پیش اعضا
جینا: اون مرد آقای کیم چرا پریدی بقلش میدنی اون کیه
نامجون: چی کارت میشه دوست پسرت.
تهیونگ: یکی از پولدار ترین مرد های کشور
ا/ت: بچه ها من چند تا دورغ بهتون گفتم
جین: چی چی رو دروغ گفتی؟
ا/ت: من فامیلمسون کیم و آقای کیم پدر منه
جینا: جـ. جدی جدی میگی تو تو دختر یکی از پولدار تریم مرد های جهانی
ا/ت: اره و یک چیز دیگه
لطفا حمایت شه🫂
پشیمون نمیشی👌
#بی تی اس 🦋#رمان#جونگ کوک🦋 #جین
#جیمین🦋#تهیونگ # شوگا🦋#جیهوپ🦋
#نامجون🦋 #فیک #تک پارتی🦋#چند پارتی
#سناریو بی تی اس 🦋#سناریو #عاشقانه🦋 #مافیایی
#BTS#🦋ARYI #💜
۱۸.۴k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.