^ادامـه سـناریـو^
[مکنه لاین]
وقتی غروب آفتاب رو میبینید و اون بهت اعتراف میکنه:)
جیمین: هروقت بهش میگفتی باهم برین جایی با کلی ذوق میومد..
ساحل رو بیشتر از بقیه ی جاها دوست داشت، البته چون با تو بود دوسش داشت!
موقع دیدن غروب.. میتونستی سنگینی نگاهش رو احساس کنی، به تو که داشتی با لذت به غروب آفتاب نگاه میکردی خیره شده بود و با موهات که دورت ریخته شده بود بازی میکرد..
ا.ت: جیمین شی!.. چرا به غروب نگاه نمیکنی؟!
همینطور که موهاتو دور انگشتش می پیچید جواب داد: چون بنظرم تو زیبا تر از غروب آفتابی!
و راستش.. همیشه بعد از باهم بودنمون وقتی به خونه برمیگردم، حسرت میخورم که چرا بیشتر نگاهت نکردم..
فقط عکسات برام کافی نیست..
بوسه ای به گونت زد و ادامه داد: و این زیبایی متعلق به پارک جیمینه!..
تهیونگ: گیتارش رو آورده بود تا آهنگ موردعلاقت رو برات بزنه..
سرت رو روی سینه اش گذاشته بودی، چشماتو بسته بودی و داشتی از آرامشی که بهت منتقل میشد لذت میبردی..
بعد از نواختن آهنگ، گیتار رو به آرومی کنار گذاشت و دستاشو دور بازوهات حلقه کرد..
تهیونگ: چجوری حتی وقتی خوابی انقد قشنگی دخترکوچولوم؟!
هیکل کوچولوشو نگا!!
چجوری انقد عاشقتم؟!
چجوری تونستی وارد قلب کیم تهیونگ شی؟!
هرچند جات همونجاست.. حق نداری بیرون بیای!
همه ی سعیت رو میکردی که بخاطر شدت کیوت بودنش خندت نگیره و نقشت لو نره..
اما دیگه نتونستی تحمل کنی و زدی زیر خنده..
با تعجب بهت خیره شده بود..
وقتی به خودش اومد نزدیکت شد و با دستاش صورتتو قاب گرفت..
و آروم شروع به بوسیدنت کرد..
بعد چند دقیقه جدا شد: خب پس.. الان دیگه مال خودِ خودِ خودمی دختر کوچولوم!
جونگکوک: کنار هم درحال قدم زدن بودین..
میخواستی دستش رو بگیری اما موقع راه رفتن تکون میخورد..
درحال تلاش بودی که سرش رو برگردوند، بهت نگاه کرد و وقتی ماجرا رو فهمید محکم به سمت خودش کشیدت و دستتو گرفت..
به دستای گره زدتون نگاه کرد: دستات خیلی کوچولوعن ا.تی!
و همینطور گوگولی..
همچنان در حال قدم زدن بودین که نگاهت به غروب آفتاب افتاد..
با ذوق به منظره روبروت خیره شده بودی ..
ا.ت: اونجارو ببین کوکییی!
خیلی قشنگه نه؟!
از پشت بغلت کرد و نفسشو داخل گردنت خالی کرد..
جونگکوک: نمیدونی چقدر دوست دارم زمان بایسته ا.ت!
مهم نیست چند روز، چند ماه و چندسال..
میخوام تا ابد تو توی بغلم باشی..
خب پروانه هاممم!
بگید چطور شد؟!
وقتی غروب آفتاب رو میبینید و اون بهت اعتراف میکنه:)
جیمین: هروقت بهش میگفتی باهم برین جایی با کلی ذوق میومد..
ساحل رو بیشتر از بقیه ی جاها دوست داشت، البته چون با تو بود دوسش داشت!
موقع دیدن غروب.. میتونستی سنگینی نگاهش رو احساس کنی، به تو که داشتی با لذت به غروب آفتاب نگاه میکردی خیره شده بود و با موهات که دورت ریخته شده بود بازی میکرد..
ا.ت: جیمین شی!.. چرا به غروب نگاه نمیکنی؟!
همینطور که موهاتو دور انگشتش می پیچید جواب داد: چون بنظرم تو زیبا تر از غروب آفتابی!
و راستش.. همیشه بعد از باهم بودنمون وقتی به خونه برمیگردم، حسرت میخورم که چرا بیشتر نگاهت نکردم..
فقط عکسات برام کافی نیست..
بوسه ای به گونت زد و ادامه داد: و این زیبایی متعلق به پارک جیمینه!..
تهیونگ: گیتارش رو آورده بود تا آهنگ موردعلاقت رو برات بزنه..
سرت رو روی سینه اش گذاشته بودی، چشماتو بسته بودی و داشتی از آرامشی که بهت منتقل میشد لذت میبردی..
بعد از نواختن آهنگ، گیتار رو به آرومی کنار گذاشت و دستاشو دور بازوهات حلقه کرد..
تهیونگ: چجوری حتی وقتی خوابی انقد قشنگی دخترکوچولوم؟!
هیکل کوچولوشو نگا!!
چجوری انقد عاشقتم؟!
چجوری تونستی وارد قلب کیم تهیونگ شی؟!
هرچند جات همونجاست.. حق نداری بیرون بیای!
همه ی سعیت رو میکردی که بخاطر شدت کیوت بودنش خندت نگیره و نقشت لو نره..
اما دیگه نتونستی تحمل کنی و زدی زیر خنده..
با تعجب بهت خیره شده بود..
وقتی به خودش اومد نزدیکت شد و با دستاش صورتتو قاب گرفت..
و آروم شروع به بوسیدنت کرد..
بعد چند دقیقه جدا شد: خب پس.. الان دیگه مال خودِ خودِ خودمی دختر کوچولوم!
جونگکوک: کنار هم درحال قدم زدن بودین..
میخواستی دستش رو بگیری اما موقع راه رفتن تکون میخورد..
درحال تلاش بودی که سرش رو برگردوند، بهت نگاه کرد و وقتی ماجرا رو فهمید محکم به سمت خودش کشیدت و دستتو گرفت..
به دستای گره زدتون نگاه کرد: دستات خیلی کوچولوعن ا.تی!
و همینطور گوگولی..
همچنان در حال قدم زدن بودین که نگاهت به غروب آفتاب افتاد..
با ذوق به منظره روبروت خیره شده بودی ..
ا.ت: اونجارو ببین کوکییی!
خیلی قشنگه نه؟!
از پشت بغلت کرد و نفسشو داخل گردنت خالی کرد..
جونگکوک: نمیدونی چقدر دوست دارم زمان بایسته ا.ت!
مهم نیست چند روز، چند ماه و چندسال..
میخوام تا ابد تو توی بغلم باشی..
خب پروانه هاممم!
بگید چطور شد؟!
۱۷.۷k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.