عشق یا قتل ادامه پارت سوم
پ ۳ ق ۴ : ا/ت : شب شده بود تو تختم داشتم به وضعیت اون فک میکردم اگه فهمیده باشه ازدواجم رو حتما از من داغون تر شده هرچند خودمم دارم نابود میشم اون کار هم که من کردم خیلی بد بود حتما فراموشم میکنه یه پیام اومد تو گوشیم غلطی رو تختش میخوره و گوشیش میگیره پیام : سلام بیب فردا میام دنبالت بریم بیرون. نمیدونستم چی بگم نمیدونم دوستم داره یا ن ولی چرا اینکا را رو میکنه؟ چه فایده ای داره به هر حال معلومه که منو برای خودش نمیخواد صدای جینهو منو به خودم آورد
جینهو : هی تو با کی چت میکنی ؟
+ جونگ کوکه میگه فردا میام دنبالت موندم چی بهونه بیارم نرم
- خنگ بی شعور برو دیگه ناسلامتی دارین ازدواج میکنین
+ من راضی نیستم یکم مشکوکه ماجرا نمیبینی بابابزرگ با اینکه من همه ی کاراشو انجام میدم راضی شده تا من با اون ازدواج کنم بعدم مگه ندیدی هیچ حسی بهم نداره و انگار داره فیلم بازی میکنه خودت خوب میدونیمن میخواستم با....
- مگه تو نگفتی که اون از طریق بابابزرگ ضرر میکنه دیگه با بابابزرگ کار نمیکنه و نمیتونم ببینمش؟
+ من این حرفو نزدم اینو بابابزرگ گفت ببین بابابزرگ گفتش که اون دیده که با من ضرر میکنه دیگه باهام کار نمیکنه در حالی که اون به من گفت که بابابزرگت با جونگ کوک کار میکنه چون جونگ کوک احتمالا پیشنهاد زیادی بهش داده و بابابزرگ باهاش قط کرده فامستی؟ ( گفته باشم ا/ت تا حالا قیافه جونگ کوک رو ندیده بود چون بابابزرگش نمیزاشت میدونست که یه همچین اتفاقی میوفته چون یه کاری کرده که متوجه میشید چیکار و با کی )
- خو مگه نگفتی دعواتون شد
جینهو : هی تو با کی چت میکنی ؟
+ جونگ کوکه میگه فردا میام دنبالت موندم چی بهونه بیارم نرم
- خنگ بی شعور برو دیگه ناسلامتی دارین ازدواج میکنین
+ من راضی نیستم یکم مشکوکه ماجرا نمیبینی بابابزرگ با اینکه من همه ی کاراشو انجام میدم راضی شده تا من با اون ازدواج کنم بعدم مگه ندیدی هیچ حسی بهم نداره و انگار داره فیلم بازی میکنه خودت خوب میدونیمن میخواستم با....
- مگه تو نگفتی که اون از طریق بابابزرگ ضرر میکنه دیگه با بابابزرگ کار نمیکنه و نمیتونم ببینمش؟
+ من این حرفو نزدم اینو بابابزرگ گفت ببین بابابزرگ گفتش که اون دیده که با من ضرر میکنه دیگه باهام کار نمیکنه در حالی که اون به من گفت که بابابزرگت با جونگ کوک کار میکنه چون جونگ کوک احتمالا پیشنهاد زیادی بهش داده و بابابزرگ باهاش قط کرده فامستی؟ ( گفته باشم ا/ت تا حالا قیافه جونگ کوک رو ندیده بود چون بابابزرگش نمیزاشت میدونست که یه همچین اتفاقی میوفته چون یه کاری کرده که متوجه میشید چیکار و با کی )
- خو مگه نگفتی دعواتون شد
۳۲.۷k
۲۵ خرداد ۱۴۰۰