چند پارتی جونگکوک

وقتی حوصلت سر رفته بود۰۰۰ part2

+ اه اوووف خب چیکار کنم ؟
ویو ا.ت
( تا اینو گفتم با پوزخند بهم نگاه کرد فهمیدم چی تو اون ذهن کثیفش میگذره تا اومدم فرار کنم از کمرم گرفت و منو گذاشت رو پاش سرشو آورد نزدیک گوشم و لاله گوشمو لیس زد که لرزیدم)
_ عه نشد دیگه خانم کوچولو باید سر قولت وایستی ( با صدای بم)
( براید استایل بلندم کرد و برد رو تخت و روم خیمه زد اومد در گوشم گفت)
_ عشقم نظرت چیه یه س*س پنج دقیقه ای انجام بدیم بعد بریم بیرون؟
+ جونگ کوک لطفا نه خودت که میدونی دیشب با هم رابطه داشتیم هنوز شکمم درد میکنه
+ بیبی فقط ۵ دقیقس
+ جونگ ک( تا اومدم حرف بزنم لباشو گذاشت رو لبام خیلی بد میبوسید
بهتره بگم داشت گاز میگرفت به سینش زدم باز هاشو چنگ زدم ولی اون
بدتر به کارش ادامه میداد داشتم کم میاوردم زدم وسط پاهاش که اومد پاهاشو گذاشت بین پاهام و وحشی تر شد بعد ازم جدا شد)
_ بیبی چرا میزنی به د* کم؟
+عه یعنی چی خب ولم نمیکردی وحشی لبام درد گرفت
_ عه ادم به شوهرش میگه وحشی میخواستم یه راند باهات برم زبونت دراز شده سه راند تمام
+ مرد من دارم میگم دیشب منو کردی بعد میگی سه راند سیر نشدی؟
_ ( پوکر فیس)
+بعدشم من گفتم حوصلم سر رفته بیا یه کاری بکنیم نه که به درد من بیشتر اضافه کنی
_ تموم شد؟
+ بله
_ اصلا تأثیر گذار نبود
+ 😐
_ عشقم زمان داره میگذره ها
( خب بعد از اهم اهم کردناشون)