(فراموش نشدنی)p.1
ا/ت*ویو
من لی ا/ت هستم،یه ارمی امریکایی و عاشق بی تی اس هستم.
البته من تهیونگ رو از همه بیشتر دوست دارم و عاشقش هستم.
خانواده ی ما یه خانواده ی خیلی ثروتمنده.
بابام نمیخواد که من بی تی اس رو دوست داشته باشم و بهشون نزدیک بشم
ولی اینجوری که من میگم فرق میکنه و اون یه حساسیت عجیبی بهشون داره
من هر بار باهاش بحث میکنم.
چون نفر اول زندگیم بی تی اس هست و توی بی تی اس هم تهیونگ.
توی اتاقم بودم.
یهو لارانا بهم زنگ زد دوستم
لارانا:الو خوشگله چطوری
ا/ت:خوبم تو چطوری
لارانا:هیچی دیگه،بیا امروز بریم خرید حوصله ام سر رفته دیگه تو خونه
ا/ت:منم حوصلم سر رفته از دست بابام خسته شدم،بنظرم فکر خوبیه بریم خرید
لارانا:اصلا نگاه کن حوصلم سر رفته که هیچ این هیوک لامصب همش سربه سرم میذاره و اذیتم میکنه(هیوک داداش لارانا هست و 25 سالشه و خود لارانا 22 ا/ت هم 22 سالشه جانکوک هم 24 سالشه)
ا/ت:هیوکه دیگه
لارانا:ا/ت هیوک هم میخواد بیاد مشکلی نیست
ا/ت:نه این چه حرفیه
لارانا:پس میبینمت
ا/ت:منم میبینمت
قط کردم شروع کردم به اماده شدن
چون تا یک ساعت دیگه اگه لارانا هست جلو در خونه مونه
(ساعت 8 غروب)
بعد از ساعت ها خرید کردن رفتیم توی یه کافه لوکس نشستیم
هیوک:من میرم سریس بهداشتی
هیوک رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.
و......
من لی ا/ت هستم،یه ارمی امریکایی و عاشق بی تی اس هستم.
البته من تهیونگ رو از همه بیشتر دوست دارم و عاشقش هستم.
خانواده ی ما یه خانواده ی خیلی ثروتمنده.
بابام نمیخواد که من بی تی اس رو دوست داشته باشم و بهشون نزدیک بشم
ولی اینجوری که من میگم فرق میکنه و اون یه حساسیت عجیبی بهشون داره
من هر بار باهاش بحث میکنم.
چون نفر اول زندگیم بی تی اس هست و توی بی تی اس هم تهیونگ.
توی اتاقم بودم.
یهو لارانا بهم زنگ زد دوستم
لارانا:الو خوشگله چطوری
ا/ت:خوبم تو چطوری
لارانا:هیچی دیگه،بیا امروز بریم خرید حوصله ام سر رفته دیگه تو خونه
ا/ت:منم حوصلم سر رفته از دست بابام خسته شدم،بنظرم فکر خوبیه بریم خرید
لارانا:اصلا نگاه کن حوصلم سر رفته که هیچ این هیوک لامصب همش سربه سرم میذاره و اذیتم میکنه(هیوک داداش لارانا هست و 25 سالشه و خود لارانا 22 ا/ت هم 22 سالشه جانکوک هم 24 سالشه)
ا/ت:هیوکه دیگه
لارانا:ا/ت هیوک هم میخواد بیاد مشکلی نیست
ا/ت:نه این چه حرفیه
لارانا:پس میبینمت
ا/ت:منم میبینمت
قط کردم شروع کردم به اماده شدن
چون تا یک ساعت دیگه اگه لارانا هست جلو در خونه مونه
(ساعت 8 غروب)
بعد از ساعت ها خرید کردن رفتیم توی یه کافه لوکس نشستیم
هیوک:من میرم سریس بهداشتی
هیوک رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.
و......
۳.۸k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.