بار سفر بست
بار سفر بست
عید آمد و ماه رمضان بار سفر بست
با شور و شتاب و هیجان بار سفر بست
اوقات اذان وقت خدایی شدنم بود
اوقات خوش و وقت اذان بار سفر بست
هنگام سحر نامه ی اعمال به دستم
افسوس ولی نامه رسان بار سفر بست
تنها عطش دیدن دلدار مرا کشت
لب تشنه و تب دارم و جان بار سفر بست
می خواند به بالای سرم مرثیه خوانی
عید آمد و آن مرثیه خوان بار سفر بست
با عشق، شود پیر جوانتر ز جوانان
هر پیر جوان گشت و جوان بار سفر بست
چون صاعقه ای آمد و چون برق گذر کرد
یک باره همه وقت و زمان بار سفر بست
از روز ازل در حرکت عالم هستی است
یعنی ز ازل هر دو جهان بار سفر بست
آن کس که دلش زنده شد از عشق، بماند
هر چند که بی نام و نشان بار سفر بست
ایام به کام است و بهاری است دل ما
هر چند که ماه رمضان بار سفر بست
عیدتون مبارک.
عید آمد و ماه رمضان بار سفر بست
با شور و شتاب و هیجان بار سفر بست
اوقات اذان وقت خدایی شدنم بود
اوقات خوش و وقت اذان بار سفر بست
هنگام سحر نامه ی اعمال به دستم
افسوس ولی نامه رسان بار سفر بست
تنها عطش دیدن دلدار مرا کشت
لب تشنه و تب دارم و جان بار سفر بست
می خواند به بالای سرم مرثیه خوانی
عید آمد و آن مرثیه خوان بار سفر بست
با عشق، شود پیر جوانتر ز جوانان
هر پیر جوان گشت و جوان بار سفر بست
چون صاعقه ای آمد و چون برق گذر کرد
یک باره همه وقت و زمان بار سفر بست
از روز ازل در حرکت عالم هستی است
یعنی ز ازل هر دو جهان بار سفر بست
آن کس که دلش زنده شد از عشق، بماند
هر چند که بی نام و نشان بار سفر بست
ایام به کام است و بهاری است دل ما
هر چند که ماه رمضان بار سفر بست
عیدتون مبارک.
۱.۵k
۲۶ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.