(اولین حس)پارت هشتم
(اولین حس)پارت هشتم
جیمین:وقتی به جونگ کوک گفتم یه کارمند خوب میخوام و اون تورو فرستاد فکر میکردم خوب تعلیمت داده اما انگار اشتباه میکردم.
جیمین این رو گفت و رفت،الیزا سرجاش وایستاده بود که خانم یانگ براش کیسه یخ اورد:
خ.یانگ:بیا دخترم صورتت کبود شده
الیزا:خوبه نمیخوام
توی اتاقش رفت و روی تختش نشست بدنش درد میکرد اما باز به روی خودش نمی اورد همه فکر میکردن اون اصلا بدنش حس نداره،گوشیش زنگ خورد جی کی بود:
الیزا:سلام قربان
جی کی:آه الیزا،جیمین برام تعریف کرد چیشده
الیزا:قربان انتظار داشتین هیچ کار نکنم؟
جی کی:نه من این حرفو نزدم تو کار خوبی کردی موضوع اون نیست موضوع اینه که تو به حرف رئیست گوش ندادی
الیزا:اما...
جی کی:اولین چیزی که بهت یاد دادم چی بود؟
الیزا:تو یه عضو از مافیایی اگه اشتباهی کنی پای همه گیر میوفته باید به حرف کارفرمات گوش کنی
جی کی:خوب یادته الان جیمین کارفرما توعه باید به حرفاش گوش کنی چرا وقتی گفت اونجا نرو، رفتی؟
الیزا حرفی نمیزد و فقط گوش میداد
جی کی:شرمندم کردی الیزا،برگرد همینجا
الیزا:صبر کنین قربان،خودم گند زدم خودمم درستش میکنم نمیخوام شرمندگیش رو شما به عهده بگیرین خودمو ثابت میکنم
جی کی:لازم نیست از اونجا بیا بیرون
الیزا:"اولین اشتباه ادما، اخرین اشتباهشون نیست" اینم خودتون بهم گفتین.من اشتباه کردم میدونین که ادم فرار نیستم همینجا میمونم
جی کی:باشه اما فقط یه فرصت دیگه
الیزا تجربه زیادی از مافیایی نداشت که پیش جونگ کوک رفت اون همه چیو بهش یاد داد به خاطر همین احساس مدیونی بهش دست میداد و نمیخواست خودش باعث شرمنده بودن جونگ کوک بشه کسی که وقتی هیچ چیز بلد نبود دستش رو گرفت.بلند شد و لباساش رو عوض کرد، به اتاق جیمین رفت...
الیزا:میخوام رئیسو ببینم
جیمین:وقتی به جونگ کوک گفتم یه کارمند خوب میخوام و اون تورو فرستاد فکر میکردم خوب تعلیمت داده اما انگار اشتباه میکردم.
جیمین این رو گفت و رفت،الیزا سرجاش وایستاده بود که خانم یانگ براش کیسه یخ اورد:
خ.یانگ:بیا دخترم صورتت کبود شده
الیزا:خوبه نمیخوام
توی اتاقش رفت و روی تختش نشست بدنش درد میکرد اما باز به روی خودش نمی اورد همه فکر میکردن اون اصلا بدنش حس نداره،گوشیش زنگ خورد جی کی بود:
الیزا:سلام قربان
جی کی:آه الیزا،جیمین برام تعریف کرد چیشده
الیزا:قربان انتظار داشتین هیچ کار نکنم؟
جی کی:نه من این حرفو نزدم تو کار خوبی کردی موضوع اون نیست موضوع اینه که تو به حرف رئیست گوش ندادی
الیزا:اما...
جی کی:اولین چیزی که بهت یاد دادم چی بود؟
الیزا:تو یه عضو از مافیایی اگه اشتباهی کنی پای همه گیر میوفته باید به حرف کارفرمات گوش کنی
جی کی:خوب یادته الان جیمین کارفرما توعه باید به حرفاش گوش کنی چرا وقتی گفت اونجا نرو، رفتی؟
الیزا حرفی نمیزد و فقط گوش میداد
جی کی:شرمندم کردی الیزا،برگرد همینجا
الیزا:صبر کنین قربان،خودم گند زدم خودمم درستش میکنم نمیخوام شرمندگیش رو شما به عهده بگیرین خودمو ثابت میکنم
جی کی:لازم نیست از اونجا بیا بیرون
الیزا:"اولین اشتباه ادما، اخرین اشتباهشون نیست" اینم خودتون بهم گفتین.من اشتباه کردم میدونین که ادم فرار نیستم همینجا میمونم
جی کی:باشه اما فقط یه فرصت دیگه
الیزا تجربه زیادی از مافیایی نداشت که پیش جونگ کوک رفت اون همه چیو بهش یاد داد به خاطر همین احساس مدیونی بهش دست میداد و نمیخواست خودش باعث شرمنده بودن جونگ کوک بشه کسی که وقتی هیچ چیز بلد نبود دستش رو گرفت.بلند شد و لباساش رو عوض کرد، به اتاق جیمین رفت...
الیزا:میخوام رئیسو ببینم
۴.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.