p³
سانوو«اوهوم..ولی دیگه دنبالم نگرد!
جین«هه..دنبالت بگردم؟
جین«فردا ساعت هفت دادگاهی برای طلاق..الانم وسایلتو بردارو برو.!
سانوو«باشه.:) ولی من بچت رو نگه میدارم،اما..ازت متنفر میشم!
جین«نیازی به عشقت نیس!
سانوو«باشه..:)
-فردا٫ساعت⁷/دادگاه-
کارهای طلاق رو انجام دادیم و از هم جدا شدیم..
لبخندی داشتم که از گریه بدتر بود،هر لحظه امکان داشت بغضم بشکنه!
کاش هیچوقت باهاش رابطه نداشتم،کاش هیچوقت..کاش هیچوقت بهش نمیگفتم حامله ام!
یه چند روزی بود که طلاق گرفته بودیم و شکمم هیچ تغییری نکرده بود!
با اینکه تقریبا ۱ ماهی میشد حامله بودم..
شاید دلیل بر این بود که هیچی نمیخوردم..
ولی برای اینکه مطمئن بشم دقیقا چه اتفاقی افتاده،رفتم دکتر..
دکتر گفت...
شرایطپارتبعد:
⁵⁵تالایکوکامنت
-𝐧𝐢𝐧𝐚
جین«هه..دنبالت بگردم؟
جین«فردا ساعت هفت دادگاهی برای طلاق..الانم وسایلتو بردارو برو.!
سانوو«باشه.:) ولی من بچت رو نگه میدارم،اما..ازت متنفر میشم!
جین«نیازی به عشقت نیس!
سانوو«باشه..:)
-فردا٫ساعت⁷/دادگاه-
کارهای طلاق رو انجام دادیم و از هم جدا شدیم..
لبخندی داشتم که از گریه بدتر بود،هر لحظه امکان داشت بغضم بشکنه!
کاش هیچوقت باهاش رابطه نداشتم،کاش هیچوقت..کاش هیچوقت بهش نمیگفتم حامله ام!
یه چند روزی بود که طلاق گرفته بودیم و شکمم هیچ تغییری نکرده بود!
با اینکه تقریبا ۱ ماهی میشد حامله بودم..
شاید دلیل بر این بود که هیچی نمیخوردم..
ولی برای اینکه مطمئن بشم دقیقا چه اتفاقی افتاده،رفتم دکتر..
دکتر گفت...
شرایطپارتبعد:
⁵⁵تالایکوکامنت
-𝐧𝐢𝐧𝐚
۱۷.۳k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.