ویو ات

ویو ات
تقریباً تا ساعت 5 همینجوری داشتم تلویزیون نگاه میکردم و دیگه فیلمم تموم شد بعد یهو لیا زنگ زد و من رفتم گوشی مو برداشتم و جوابشو دادم

"مکالمه ی ات و لیا"
=سلام
+سلام خوبی
=ممنون تو چی
+هی منم خوبم
=راستی دیشب چرا زود رفتی؟
+(ات همه ی ماجرا رو براش تعریف میکنه)
=وات یعنی چی
+یعنی همینی که بهت گفتم
=خب به هر حال حالا امشب یه مهمونی داریم
+چه مهمونی ؟
=سویون یه مهمونی گرفته که مافیا ها داخلشن
+ولی ما که مافیا نیستیم
=میدونم ولی ما رو هم دعوت کرده
+خب
=خب که خب یعنی تو هم میایی
+نه بابا مارو ول کن
=نه خیرم تو هم میایی
+..خب باشه بابا
=اوکی ساعت 8 بیا مهمونی
+باشه خداحافظ
=بای

"پایان مکالمه ی ات و لیا"

خب لیا گفت که مهمونی داریم ساعت 5 بود رفتم حموم و یه دوش 20 مینی گرفتم و اومد بیرون موهامو خشک کردم و رفتم لباسمو پوشیدم (میزارم لباسو)موهامو هم حالت دادم و یه آرایش لایت کردم و ادکلن مو هم زدم و دیگه اماده شده بودم ساعت 7:30 بود سریع رفتم سوار تاکسی شدم و رفتم سمت لوکیشن مهمونی و رسیدم و رفتم داخل
وقتی رسیدم همه بهم نگاه میکردن رفتم سمت میزی که لیا بود

+سلام
=سلا....
+چی شده
=چه خوشگل شدی(زبونش بند اومده)
+مرسی تو هم همینطور
=فدات خب بیا این نوشیدنی رو بخور
+مرسی

نوشیدنی رو خوردم که یهو ...




شرایط
6لایک
6کامنت
••••••|••••••