رئیس من
رئیس من
پارت ۱۶
ا.ت ویو
شکه نگاش کردم قلبم تند تند میزد ولی اون فقط این کارارو برای اینکه وانمود کنه زوجیم انجام میده دوسم نداره مطمئنم
به خودم اومدم و غذامو خوردم
جیمین: اوممم بیب من میرم دستشویی الان میام مراقب خودت باش
ا.ت: باشه عزیزم برو
جیمین پاشد و رفت سمت دستشویی که هیون سو جلوم ظاهر شد اهمیتی بش ندادم و با گوشیم ور رفتم
هیون سو: اومممم میبینم با پارک خیلی بت خوش میگذره بیب (پوزخند)
ا.ت: به تو ربطی نداره (سرد)
هیون سو گوشیمو از دستم کشید
ا.ت: یاااا بدش
هیون سو: تا باش کات نکنی نمیدمش
ا.ت: به تو مربوط نیست....میگم بدش
هیون سو: هه با اون گشتی بد دهن شدی بیب (پوزخند)
جیمین گوشیمو از دست هیون سو کشید و گفت
جیمین: فک نکنم به حیوونی مث تو مربوط باشه دوست دختر من چجور رفتاری داره
مین جه: هه البته اگه دوست دختر واقعیت بود
جیمین: مین جه تو اینجا چه غلطی میکنی؟
مین جه: اومده بودم کسی که وانمود میکنه دوس دخترته رو ببینم ددی (پوزخند)
ا.ت: خفه شو دختره ی عوضی
مین جه: بهتره مراقب حرف زدنت باشی هرزه خانم
جیمین: اسم خودتو رو اموال من نزار
مین جه: ددی من میدونم لازم نیست دروغ بگی
جیمین: اولن من ددی تو نیستم دومن کی گفته دارم دروغ میگم؟
مین جه: من میدونم که داری وانمود میکنی که از شر من راحت شی (تقریباً بلند) ولی کور خوندی
جیمین: شاید قبلا اینطور بوده باشه ولی الان دیگه نه (جدی)
مین جه: منظورت چیه؟
که دیدم جیمین داره نزدیکم میشه...میخواد چیکار کنه؟.....یکم رفتم عقب که خوردم به میز جیمین اومد نزدیکم و فقط ۱ سانت از هم فاصله داشتیم
ا.ت: داری چیکار میکنی؟
جییمین: دوست دارم ا.ت (آروم)
اومدم حرف بزنم که لبشو گذاشت رو لبم شروع کرد بوسیدنم
حمایتا کم شده :(
پارت ۱۶
ا.ت ویو
شکه نگاش کردم قلبم تند تند میزد ولی اون فقط این کارارو برای اینکه وانمود کنه زوجیم انجام میده دوسم نداره مطمئنم
به خودم اومدم و غذامو خوردم
جیمین: اوممم بیب من میرم دستشویی الان میام مراقب خودت باش
ا.ت: باشه عزیزم برو
جیمین پاشد و رفت سمت دستشویی که هیون سو جلوم ظاهر شد اهمیتی بش ندادم و با گوشیم ور رفتم
هیون سو: اومممم میبینم با پارک خیلی بت خوش میگذره بیب (پوزخند)
ا.ت: به تو ربطی نداره (سرد)
هیون سو گوشیمو از دستم کشید
ا.ت: یاااا بدش
هیون سو: تا باش کات نکنی نمیدمش
ا.ت: به تو مربوط نیست....میگم بدش
هیون سو: هه با اون گشتی بد دهن شدی بیب (پوزخند)
جیمین گوشیمو از دست هیون سو کشید و گفت
جیمین: فک نکنم به حیوونی مث تو مربوط باشه دوست دختر من چجور رفتاری داره
مین جه: هه البته اگه دوست دختر واقعیت بود
جیمین: مین جه تو اینجا چه غلطی میکنی؟
مین جه: اومده بودم کسی که وانمود میکنه دوس دخترته رو ببینم ددی (پوزخند)
ا.ت: خفه شو دختره ی عوضی
مین جه: بهتره مراقب حرف زدنت باشی هرزه خانم
جیمین: اسم خودتو رو اموال من نزار
مین جه: ددی من میدونم لازم نیست دروغ بگی
جیمین: اولن من ددی تو نیستم دومن کی گفته دارم دروغ میگم؟
مین جه: من میدونم که داری وانمود میکنی که از شر من راحت شی (تقریباً بلند) ولی کور خوندی
جیمین: شاید قبلا اینطور بوده باشه ولی الان دیگه نه (جدی)
مین جه: منظورت چیه؟
که دیدم جیمین داره نزدیکم میشه...میخواد چیکار کنه؟.....یکم رفتم عقب که خوردم به میز جیمین اومد نزدیکم و فقط ۱ سانت از هم فاصله داشتیم
ا.ت: داری چیکار میکنی؟
جییمین: دوست دارم ا.ت (آروم)
اومدم حرف بزنم که لبشو گذاشت رو لبم شروع کرد بوسیدنم
حمایتا کم شده :(
۵.۹k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.