فیک کوک (سختی عشق) پارت اول
فیک کوک (سختی عشق) پارت اول
از زبان آت
من کیم آت هستم من یک دکتر هستم ۲۶سالمه در کره زندگی میکنم
امروز کلی کار دارم باید زود برم بیمارستان رفتم پایین صبحانه خوردم جیهوپ انگار خیلی عجله داشت زود رفت منم بعد صبحانه رفتم بیمارستان یک عمل جراحی سریع داشتم همین که رسیدم لباس مخصوص پوشیدم و وارد اتاق شدم کسی که عمل داشت یه پسر ۱۱ساله بود بعد از عمل از اتاق خارج شدم
عصر
از زبان آت
توی اتاقم نشسته بودم که جیهوپ بهم زنگ زد جواب دادم
آت سلام داداش خوبی
هوپی سلام آت میتونی وقتت رو خالی کنی
گفتم آره برای چی
گفت دوستم تیر خورده
گفتم باشه باشه زود بیاید
رفتم پایین و به پرستار گفتم اتاق عمل رو آماده کنم
لایک کنید کامنت هم بزارید
بچهها چیهوپ برادر آت هستش ☺️
از زبان آت
من کیم آت هستم من یک دکتر هستم ۲۶سالمه در کره زندگی میکنم
امروز کلی کار دارم باید زود برم بیمارستان رفتم پایین صبحانه خوردم جیهوپ انگار خیلی عجله داشت زود رفت منم بعد صبحانه رفتم بیمارستان یک عمل جراحی سریع داشتم همین که رسیدم لباس مخصوص پوشیدم و وارد اتاق شدم کسی که عمل داشت یه پسر ۱۱ساله بود بعد از عمل از اتاق خارج شدم
عصر
از زبان آت
توی اتاقم نشسته بودم که جیهوپ بهم زنگ زد جواب دادم
آت سلام داداش خوبی
هوپی سلام آت میتونی وقتت رو خالی کنی
گفتم آره برای چی
گفت دوستم تیر خورده
گفتم باشه باشه زود بیاید
رفتم پایین و به پرستار گفتم اتاق عمل رو آماده کنم
لایک کنید کامنت هم بزارید
بچهها چیهوپ برادر آت هستش ☺️
۱.۳k
۰۳ تیر ۱۴۰۲