همخونه اخموم پارت۴

#همخونه_اخموم🌱
#PaRt4
جیمین
نگاهی ب دختره انداختم ک باچهره عصبی خیره شده بود بم
جیمین:چیهه؟!
ا/ت:این ب درخت میگن من اسم دارم
جیمین:وقتی نگفتی از کجا باید بفهمم؟!
ا/ت:خفه شو بابا حالا چی گف اقای کیم
جیمین: اولا درست حرف بزن خفه شو چیه؟!
رفته مسافرت یماهی نیس توهم باید تو خونه من بمونی
ا/ت:عمرااا من بتونم توعه گوریلو تحمل کنم
جیمین:هرچی بهت چیزی نمیگم پررو نشو میتونی بذی
ا/ت:ببندبابا برو بیرون خابم میاد
دوباره خابید رو تخت پتورو کشید رو خودش
جیمین:اینجا اتاق منه من جایی نمیرم برو تو اون اتاق نرفتیم من سرجام میخام
چن دیقه ای صبر کردم صدایی ازش نیومد پتورو از سرش کشیدم خاب بود پوفی کشیدم حولم برداشتم و رفتم حموم..
از حموم بیرون اومدم خیلی ساکت خابیده بود اون موقع اصلا بهش توجت نکردم صورت صاف و پوست سفید بینی ک ب صورتش میومد و لبای قلوه‌ایش ک وسوسه کننده بود
ولی موهاش یچیز دیگ بود>>
بیخیال انالیر کردنش لباسام پوشیدم و از اتاق رفتم بیرون از تو یخچال پیتزا رو برداشتم بدون گرم کردن شروع کردم ب خوردن دو تیکه اش خوردم بقیه اش گذاشتم یخچال نوشابم خوردم
رفتم اتاق پتو برداشتم و رفتم رو کاناپه دراز کشیدم ک بعد چند دیقه خابم برد...