مامانم با خاهرم رفتن بیرون
مامانم با خاهرم رفتن بیرون
بابامم با رفیقشو این پسره رفتن سراغ کارا داشتم از گشنگی میمردم رفتم سمت یخچال میخاستم درشو باز کنم یکی از پشت با دستاش کمرمو گرفت چسبوندم ب در یخچال بازم این پسره بود
بازم ک تویی اصن تو مگ نرفته بودی بیرون
چرا باید تو رو تنها بزارم؟
دستشو برد سمت شورتم تا خاستم ب خدم بیام دیدم جوری محکم گرفتتم ک نمیتونم تکون بخورم ک دیدم با تموم قدرت داره منو میما*له
ولم کننن
دیگ باید عادت کنی چند روز دیگ ک اوندم خاستگاریت اون موقع دیگ بهونه ای نداری
هه اره حتمن منم بت جواب مثبت میدم بدبختتتت من فردا باید برم سر قرار با کسی ک قراره نامزدم شه
با شنیدن حرفم چشاش قرمز شد دستشو از شورتم کشید بیرون از لباسم منو کشیدو چسبوند ب دیوار شلوارمو تا زانوم کشید پایین انگشتتشو داخلم کرد ناخاسته اه کشیدم انگشتشو تند تند تکون میداد ک ناله هام با داد قاطی شد
تو فقط ی بار دیگ از ازدواج با یکی دیگ جز من حرف بزنی من میدونمو تو
باشه اهههه هرچی ت بگی اههه ولم کن
هه عمرا انقد این کارو میکنم تا بفهمی با من در مورد اینک قراره مال کس دیگ ای بشی حرف نزنی
اهههه یواش تررر
ببینم منظورت تندتر دیگ اره؟
حرکات دستشو تندتر کرد تاب نداشتم هلش بدم اونور سفت شونه هاشو گرفتم انقد تند دستشو عقبو جلو میکرد ک خدم ب ارضا شدنم مطمئن شدم
ت..تروخدا..ولم کن اههه الان ...ارضا میشم
انگشتشو اورد بیرون رفت درو قفل کنه ک سریع ولو شدم رو زمین شلوارمو کشیدم بالا رفتم ب یکی زنگ بزنم ک از پشت هلم داد رو تخت چون فهمید دارم فرار میکنم نتونست قفلش کنه شلوارمو از پام در اورد جیغ زدم کمک خاستم هیشکی نبود دوباره حرکات دستشو شروع کرد ولی خیلی تند تر اونقد تند ک ب ۵ دیقه همه نرسید ارضا شدم ابم پاچید رو تخت حداقل ی ساعت ب کارش ادامه داد تختم خیس خیس بود همینجور ناله میکردم ک صدای باز شدن در اومد تاب حرف زدن نداشتم میدونستم فاتحه ام خوندس اما کسی نیومد داخل خبری از کسی نبود دستشو از واژ*نم در اورد زبونشو تا ته داخلم کرد از حرکات انگشتش خیلی بدترو سریع تر بود فهمیدم وقتی داشتم ارضا میشدم دستمو با ی چیزی ب تخت بسته دستو پا میزدم زبونشو ب نقطه حساسم میزد ی لحضه صدای باباش از بیرون اتاق اومد ب حالت عادی برگشتیم
بابامم با رفیقشو این پسره رفتن سراغ کارا داشتم از گشنگی میمردم رفتم سمت یخچال میخاستم درشو باز کنم یکی از پشت با دستاش کمرمو گرفت چسبوندم ب در یخچال بازم این پسره بود
بازم ک تویی اصن تو مگ نرفته بودی بیرون
چرا باید تو رو تنها بزارم؟
دستشو برد سمت شورتم تا خاستم ب خدم بیام دیدم جوری محکم گرفتتم ک نمیتونم تکون بخورم ک دیدم با تموم قدرت داره منو میما*له
ولم کننن
دیگ باید عادت کنی چند روز دیگ ک اوندم خاستگاریت اون موقع دیگ بهونه ای نداری
هه اره حتمن منم بت جواب مثبت میدم بدبختتتت من فردا باید برم سر قرار با کسی ک قراره نامزدم شه
با شنیدن حرفم چشاش قرمز شد دستشو از شورتم کشید بیرون از لباسم منو کشیدو چسبوند ب دیوار شلوارمو تا زانوم کشید پایین انگشتتشو داخلم کرد ناخاسته اه کشیدم انگشتشو تند تند تکون میداد ک ناله هام با داد قاطی شد
تو فقط ی بار دیگ از ازدواج با یکی دیگ جز من حرف بزنی من میدونمو تو
باشه اهههه هرچی ت بگی اههه ولم کن
هه عمرا انقد این کارو میکنم تا بفهمی با من در مورد اینک قراره مال کس دیگ ای بشی حرف نزنی
اهههه یواش تررر
ببینم منظورت تندتر دیگ اره؟
حرکات دستشو تندتر کرد تاب نداشتم هلش بدم اونور سفت شونه هاشو گرفتم انقد تند دستشو عقبو جلو میکرد ک خدم ب ارضا شدنم مطمئن شدم
ت..تروخدا..ولم کن اههه الان ...ارضا میشم
انگشتشو اورد بیرون رفت درو قفل کنه ک سریع ولو شدم رو زمین شلوارمو کشیدم بالا رفتم ب یکی زنگ بزنم ک از پشت هلم داد رو تخت چون فهمید دارم فرار میکنم نتونست قفلش کنه شلوارمو از پام در اورد جیغ زدم کمک خاستم هیشکی نبود دوباره حرکات دستشو شروع کرد ولی خیلی تند تر اونقد تند ک ب ۵ دیقه همه نرسید ارضا شدم ابم پاچید رو تخت حداقل ی ساعت ب کارش ادامه داد تختم خیس خیس بود همینجور ناله میکردم ک صدای باز شدن در اومد تاب حرف زدن نداشتم میدونستم فاتحه ام خوندس اما کسی نیومد داخل خبری از کسی نبود دستشو از واژ*نم در اورد زبونشو تا ته داخلم کرد از حرکات انگشتش خیلی بدترو سریع تر بود فهمیدم وقتی داشتم ارضا میشدم دستمو با ی چیزی ب تخت بسته دستو پا میزدم زبونشو ب نقطه حساسم میزد ی لحضه صدای باباش از بیرون اتاق اومد ب حالت عادی برگشتیم
۳۲.۴k
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.