part³
part³
ویو لونا
داشتم میرفتیم داخل عمارت که یهو صدای
تفنگ اومد یه پسر اومد خیلی جذاب بود
گفت:پدربزرگ چیکار کنیم؟
_اول دختر و ببر تو تهیونگ
باشه
دستمو و گرفت و دوییدیم اون لحظه انگار تو بهشت بودم رفتیم داخل خدایا این چه شانسیه من دارم اینجا پر پسرای جذابه😂
حالا رو کدوم کراش بزنم
(علامت تهیونگ*)
_تهیونگ چیشده؟پدربزرگ کو پس
*نمیدونم فقط به من گفت این دختر رو
بزارم داخل و همین
_بلایی سرش نژاد
*تو داری راجب پدرخوانده حرف میزنیا
_حق باتوعه
تو فکر بودم که تهیونگ و اون پسره
گفتن:تو کی هستی؟
(علامت لونا )
پدربزرگتون بهتون نگفته؟
*صاحب یه مافیایی؟
نه
_صاحب شرکتی؟
نه
_وا
*حالا ولش کن پدربزرگ میاد میگه دیگه
نشستیم رو مبل که تهیونگ
گفت:جیمین جونگ کوک کجاست؟
_نمیدونم امروز یکی به گوشیش زنگ زد
و سریع با عجله رفت.
*آهان
ساکت نشسته بودیم که یهو یه مرد
چه شبیه بادیگاردا بود با عجله اومد و
گفت:آقا آقا پدربزرگتون.............
ویو لونا
داشتم میرفتیم داخل عمارت که یهو صدای
تفنگ اومد یه پسر اومد خیلی جذاب بود
گفت:پدربزرگ چیکار کنیم؟
_اول دختر و ببر تو تهیونگ
باشه
دستمو و گرفت و دوییدیم اون لحظه انگار تو بهشت بودم رفتیم داخل خدایا این چه شانسیه من دارم اینجا پر پسرای جذابه😂
حالا رو کدوم کراش بزنم
(علامت تهیونگ*)
_تهیونگ چیشده؟پدربزرگ کو پس
*نمیدونم فقط به من گفت این دختر رو
بزارم داخل و همین
_بلایی سرش نژاد
*تو داری راجب پدرخوانده حرف میزنیا
_حق باتوعه
تو فکر بودم که تهیونگ و اون پسره
گفتن:تو کی هستی؟
(علامت لونا )
پدربزرگتون بهتون نگفته؟
*صاحب یه مافیایی؟
نه
_صاحب شرکتی؟
نه
_وا
*حالا ولش کن پدربزرگ میاد میگه دیگه
نشستیم رو مبل که تهیونگ
گفت:جیمین جونگ کوک کجاست؟
_نمیدونم امروز یکی به گوشیش زنگ زد
و سریع با عجله رفت.
*آهان
ساکت نشسته بودیم که یهو یه مرد
چه شبیه بادیگاردا بود با عجله اومد و
گفت:آقا آقا پدربزرگتون.............
۱.۳k
۲۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.