پرسید:«حالت چطوره»؟
پرسید:«حالت چطوره»؟
گفتم :«خوبم».
خوب نیستم ...
گفتم خوبم چون توان و حوصله ی توضیح چگونگی و چرایی حالم رو به کسی که خودش می دونه چرا در این وضعیتم، ندارم .
گاهی از حال و روزت نمیگی و به یک «خوبم» اکتفا میکنی چون بی فایده ست حرف زدن، ابراز کردن ...
چون دیر شده و قرار نیست شبها و روزها و لحظه ها به عقب برگردن یا چیزی جبران بشه ...
خوب نیستم ...
گفتم :«خوبم».
خوب نیستم ...
گفتم خوبم چون توان و حوصله ی توضیح چگونگی و چرایی حالم رو به کسی که خودش می دونه چرا در این وضعیتم، ندارم .
گاهی از حال و روزت نمیگی و به یک «خوبم» اکتفا میکنی چون بی فایده ست حرف زدن، ابراز کردن ...
چون دیر شده و قرار نیست شبها و روزها و لحظه ها به عقب برگردن یا چیزی جبران بشه ...
خوب نیستم ...
۲.۷k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.