پارت ۱۰ : مافیای من
اجوما : من دیگه واسه ی چی بیام
تهیونگ : اجوما جون به نظرت این دوتا غول تشن میتونن این دوتا دختر ریزه میزه رو تا امریکا سالم ببرن
اجوما : هوف راستمیگیا برم بهشون بگم چمدوناشون ببندن
یونگی : مرسی که هستی اجوما
اجوما : خواهش پسرم
و رفت طبقه ی بلا در زد و رفت داخل و دید دوتا دخترا پاهاشون رو بغل گرفتن دارن گریه میکنن
اجوما مثل یه مادر مهربون رفت کنارشون و دستاشون
رو گرفت و گفت : قشنگام به دل نگیرید اونا
تا حالا
به هیچ دختری ابراز محبت نکردن
ولی
واقعا بدونید دوستون دارن
حالا هم پاشید چمدوناتون رو ببندید که میخوام بریم مسافرت امریکا
یورا : اون روانی های سادیسمی هم میان
اجوما : میان ولی بیشتر نیستن و سرکارن
ماهم توی اون موقع میتونیم بریم
خرید
رستوران
شهربازی
پارک
ا.ت : باشه اجومای قشنگم ولی ما که وسیله ای اینجا نداریم
اجوما پاشد و در کمد لباسارو باز کرد یه در مخفی بود گفت پاشید بیاید دیگه
و ا.ت و یورا پشت سر اجوما راه افتادن و با فشار دادن
یه
دکمه توسط اجوما در مخفی باز شد و وارد یه اتاق لباس شدن پر از
لباس
کیف
کفش
همه ی چیزایی که برای پوشیدن یه دختر نیاز بود داخل اون اتاق بود که اجوما گفت : کمد اون ته هم وصل اتاق یوراست و میتونید
باهم از این اتاق لباس استفاده کنید خوب شروع کنید همه اینجا هست اگه هم لوازم ارایشی خواستید بهم بگید چون اونم یه سوپرایزه
و سریع از اتاق لباس رفت بیرون
ا.ت : خب یورا بیا توی این مسافرت حسابی خوش بگذرونیم و شروع انواع لباسا و کفشا رو برداشتن و داخل چمدونشون گذاشتن و فقط لوازم ارایشی کم بود
تهیونگ : اجوما جون به نظرت این دوتا غول تشن میتونن این دوتا دختر ریزه میزه رو تا امریکا سالم ببرن
اجوما : هوف راستمیگیا برم بهشون بگم چمدوناشون ببندن
یونگی : مرسی که هستی اجوما
اجوما : خواهش پسرم
و رفت طبقه ی بلا در زد و رفت داخل و دید دوتا دخترا پاهاشون رو بغل گرفتن دارن گریه میکنن
اجوما مثل یه مادر مهربون رفت کنارشون و دستاشون
رو گرفت و گفت : قشنگام به دل نگیرید اونا
تا حالا
به هیچ دختری ابراز محبت نکردن
ولی
واقعا بدونید دوستون دارن
حالا هم پاشید چمدوناتون رو ببندید که میخوام بریم مسافرت امریکا
یورا : اون روانی های سادیسمی هم میان
اجوما : میان ولی بیشتر نیستن و سرکارن
ماهم توی اون موقع میتونیم بریم
خرید
رستوران
شهربازی
پارک
ا.ت : باشه اجومای قشنگم ولی ما که وسیله ای اینجا نداریم
اجوما پاشد و در کمد لباسارو باز کرد یه در مخفی بود گفت پاشید بیاید دیگه
و ا.ت و یورا پشت سر اجوما راه افتادن و با فشار دادن
یه
دکمه توسط اجوما در مخفی باز شد و وارد یه اتاق لباس شدن پر از
لباس
کیف
کفش
همه ی چیزایی که برای پوشیدن یه دختر نیاز بود داخل اون اتاق بود که اجوما گفت : کمد اون ته هم وصل اتاق یوراست و میتونید
باهم از این اتاق لباس استفاده کنید خوب شروع کنید همه اینجا هست اگه هم لوازم ارایشی خواستید بهم بگید چون اونم یه سوپرایزه
و سریع از اتاق لباس رفت بیرون
ا.ت : خب یورا بیا توی این مسافرت حسابی خوش بگذرونیم و شروع انواع لباسا و کفشا رو برداشتن و داخل چمدونشون گذاشتن و فقط لوازم ارایشی کم بود
۹.۹k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.