عضو و مافیا پارت ۲
اتویو
رفتم خونه وسایلمو برداشتم با ماشینم رفتم خوابگاه سفارش کرده بودم به ۶۷(مامور مخفیش) یکی روبگیره در زدم جین در رو باز کرد.
ات: انیوگ
جین: انیو بیا تو
همه تو سالن بودن
ات: انیو
اعضا: انیو
نامی: ات شی بیا بشین از خودتبگو
ات ویو
رفت بغل جونگ کوک نشستم
نامی: از خودت بگو
ات: خوب من لی اتم ۲۰ سالمه استعدادم تو رپه
نامی: از خانوادت بگو
سرمو انداختم پایین
نامی: ببخشید ناراحتت کردم
ات: نه. مامان بابام مهربون بودن ولی بعد مرگ مادرم افسردگی گرفتم بابام با یه زن ازدواج کرد که یه پسر داشت زنه بامن مثل أشغال رفتار می کرد از من کار می کشید و منو کتک میزد...... تولد هشت سلگیم بود
فلش بک به تولد هشت سالگیه ات
بابای ات کم میومد خونه بخاطر کار های شرکت اون شب بابای ات براش یه تولد عالی گرت شب وقتی ات بیدار شد صداهایی از اتاق باباش ونا مادریش میومد.....
رفتم خونه وسایلمو برداشتم با ماشینم رفتم خوابگاه سفارش کرده بودم به ۶۷(مامور مخفیش) یکی روبگیره در زدم جین در رو باز کرد.
ات: انیوگ
جین: انیو بیا تو
همه تو سالن بودن
ات: انیو
اعضا: انیو
نامی: ات شی بیا بشین از خودتبگو
ات ویو
رفت بغل جونگ کوک نشستم
نامی: از خودت بگو
ات: خوب من لی اتم ۲۰ سالمه استعدادم تو رپه
نامی: از خانوادت بگو
سرمو انداختم پایین
نامی: ببخشید ناراحتت کردم
ات: نه. مامان بابام مهربون بودن ولی بعد مرگ مادرم افسردگی گرفتم بابام با یه زن ازدواج کرد که یه پسر داشت زنه بامن مثل أشغال رفتار می کرد از من کار می کشید و منو کتک میزد...... تولد هشت سلگیم بود
فلش بک به تولد هشت سالگیه ات
بابای ات کم میومد خونه بخاطر کار های شرکت اون شب بابای ات براش یه تولد عالی گرت شب وقتی ات بیدار شد صداهایی از اتاق باباش ونا مادریش میومد.....
۵.۹k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.