فیک بی تی اس پیشرفت
Part 14
سوجین:ات اعضای بی تی اس دارن برات دست تکون میدن
ات:باشه منم الان جوابشونو میدم و ات هم با لبخند گرمی براشون دست تکون داد بزارید برم پیششون یه سلام و احوال پرسی کنم برگردم
سانا:واقعا میخوای باهاشون سلام کنی
ات:آره چرا که نه بالاخره ما همکار بودیم درسته از من خوششون نمیومد ولی من اونا رو دوستای خودم میدونستم
همه ی اعضا:احسنت برو ما میبینیم تو رو
ات:از جاش بلند میشه که بره ولی باز میشینه
سوجین:چی شد ات؟
ات:راستش یکم خجالت میکشم
سوجین:تو که الان مصمم بودی که بری
ات:ولی اگه باهام حرف نزن چی؟
جولیا:خودشون بهت دست تکون دادن باهات صحبت نمیکنن؟
ات:شاید نکنن
جولیا:از دست تو که بعضی وقتا مثل بچه کوچولو ها میشی برو خجالت نداره که میخوای به دوستای قدیمیت سلام کنی
ات:باشه
ات ویو:جراتم رو جمع کردم و از پشت میز پاشدم و رفتم سمت میزشون
جیمین:بچه ها ات داره میاد سمتمون من بلند میشم برم
تهیونگ:منم با خودت ببر
نامجون:هیس بشینین ببینم زشته
سوجین:ات اعضای بی تی اس دارن برات دست تکون میدن
ات:باشه منم الان جوابشونو میدم و ات هم با لبخند گرمی براشون دست تکون داد بزارید برم پیششون یه سلام و احوال پرسی کنم برگردم
سانا:واقعا میخوای باهاشون سلام کنی
ات:آره چرا که نه بالاخره ما همکار بودیم درسته از من خوششون نمیومد ولی من اونا رو دوستای خودم میدونستم
همه ی اعضا:احسنت برو ما میبینیم تو رو
ات:از جاش بلند میشه که بره ولی باز میشینه
سوجین:چی شد ات؟
ات:راستش یکم خجالت میکشم
سوجین:تو که الان مصمم بودی که بری
ات:ولی اگه باهام حرف نزن چی؟
جولیا:خودشون بهت دست تکون دادن باهات صحبت نمیکنن؟
ات:شاید نکنن
جولیا:از دست تو که بعضی وقتا مثل بچه کوچولو ها میشی برو خجالت نداره که میخوای به دوستای قدیمیت سلام کنی
ات:باشه
ات ویو:جراتم رو جمع کردم و از پشت میز پاشدم و رفتم سمت میزشون
جیمین:بچه ها ات داره میاد سمتمون من بلند میشم برم
تهیونگ:منم با خودت ببر
نامجون:هیس بشینین ببینم زشته
۱۰.۵k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.