پارت ششم

پارت ششم
ا.ت.
دیگه حرفی نزدیم از اون ور تر صداهایی میومد داشتن درباره من و تهیونگ حرف میزدن
👤:بنظرت ادم خوبیه
👤: هنوز نیومده خودشو چسبونده به دانش اموز جدید
👤.مگه نشنیدی دوست برادرشه
👤.خب که چی
👤.بنظرتون شمارشو بگیرم
ا.ت.
حرف های همیشگی مضخرف های همیشگی
لیا.به حرف اونا زیاد توجه نکن همیشه همینطوری بودن
ا.ت. اوهوم
زنگ اخر
ا.ت
میخواستم برم پیش تهیونگ که دیدم چند تا دختر دور و برشن و معذبه
دختر.میشه شمارتو بهم بدی
تهیونگ.خب....
ا.ت.تهیونگ زنگ خورد بیا بریم
تهیونگ.اومدم
دختر.شمارت چی
ا.ت.هی نمیبینی نمیخواد شمارشو بده چرا پیلش میشی
دختره.من با تو نبودم که
ا.ت.ولی من دقیقا با تو بودم...بریم تهیونگ
تهیونگ.ممنون که نجاتم دادی
ا‌.ت.خیلی رک بهشون بگو که نمیخوای شمارتو بدی
تهیونگ.دفعه بعد ...بیا بریم شرکت ببینیم کوک چکارمون داره
ا.ت.اوکی بریم
شرکت
ا.ت.کوک کجایی
کوک.ا.ت تهیونگ اومدین من تو دفترم
ا.ت.خب چیشده اتفاقی افتاده
کوک. اول بشینید
تهیونگ.سلام داداش چطوری
کوک.خوبم بشین ....خب راستش برای یک موضوعی گفتم بیاین
ا.ت.چی
کوک.راستش من خیلی وقته که تصمیم داشتم برم امریکا برای شرکت اما نمیتونستم ا.ت رو تنها بزارم برای همین تصمیم گرفتم که اگر تهیونگ بخواد یک مدتی باهم زندگی کنید تا منم بتونم برم امریکا
تهیونگ.من مشکلی ندارم
ا.ت. ...
کوک. ا.ت تو چی
ا.ت. میخوای مثل مامان بابا منو تنها بزاری (بغض)
کوک.نه...فقط دو هفتس
ا.ت.اها(با حالت ناامیدی) من برمی‌گردم
کوک.میرسونمتون

اگر جایی غلط املایی داشت ازش بگذرید 😁😁