دو پارتی (وقتی اکسته و .....) پارت ۲ (آخر)
#لینو
#استری_کیدز
÷ بله ایشون پسر من هستن.... درواقع بعد از من قراره مدیریت شرکت رو به دست بگیرن
چان : آه...پدر....تو هنوز یک پا جوونی هااا
هر دوشون خنده ای کردن اما این وسط لینو بود که هنوز توی شوک بود و به چان با تعجب نگاه میکرد.
÷ اوه...راستی ا.ت کجاست ؟
چان : رفت دستشویی....برمیگرده
لینو بعد از شنیدن این سریال تعظیمی کرد
_ متاسفم من باید برم
راهش رو کج کرد و به سرعت به سمت سالن خلوتی که تو توش رفته بودی اومد.
.
به سمت سرویس زنانه رفت و تق آرومی به در زد .
تو تنهایی توی سرویس بودی و داشتی خودت رو توی آینه برنداز میکردی که با شنیدن صدای در ، روتو برگردوندی.
تعجب کردی که چرا باید توی مکان عمومی در بزنه پس رفتی و در رو باز کردی اما با دیدن قیافه ی کسی که جلوت بود چند قدم به عقب رفتی و با تعجب نگاهش میکردی.
+ل....لینو
تعجب کرده بودی که چند قدم به سمتت اومد
_ ا.ت....
همینطور با تعجب بهش خیره بودی که به سمتت اومد و تورو توی آغوشش گرفت.
تعجب کردی اما مقاومتی نکردی و گذاشتی هم تو و هم اون به چیزی که میخواید برسید
_ متاسفم.... متاسفم که رفتم
چیزی نگفتی و فقط خودت رو بیشتر توی بغلش جا دادی
_ دوستت دارم....هنوز هم مثل قبل دوستت دارم.
بغضت گرفت و محکم خودت رو توی بغلش فشردی
+ منم همینطور
(اینو واقعاً ریدم.... واقعاً ریدم 🤦)
#استری_کیدز
÷ بله ایشون پسر من هستن.... درواقع بعد از من قراره مدیریت شرکت رو به دست بگیرن
چان : آه...پدر....تو هنوز یک پا جوونی هااا
هر دوشون خنده ای کردن اما این وسط لینو بود که هنوز توی شوک بود و به چان با تعجب نگاه میکرد.
÷ اوه...راستی ا.ت کجاست ؟
چان : رفت دستشویی....برمیگرده
لینو بعد از شنیدن این سریال تعظیمی کرد
_ متاسفم من باید برم
راهش رو کج کرد و به سرعت به سمت سالن خلوتی که تو توش رفته بودی اومد.
.
به سمت سرویس زنانه رفت و تق آرومی به در زد .
تو تنهایی توی سرویس بودی و داشتی خودت رو توی آینه برنداز میکردی که با شنیدن صدای در ، روتو برگردوندی.
تعجب کردی که چرا باید توی مکان عمومی در بزنه پس رفتی و در رو باز کردی اما با دیدن قیافه ی کسی که جلوت بود چند قدم به عقب رفتی و با تعجب نگاهش میکردی.
+ل....لینو
تعجب کرده بودی که چند قدم به سمتت اومد
_ ا.ت....
همینطور با تعجب بهش خیره بودی که به سمتت اومد و تورو توی آغوشش گرفت.
تعجب کردی اما مقاومتی نکردی و گذاشتی هم تو و هم اون به چیزی که میخواید برسید
_ متاسفم.... متاسفم که رفتم
چیزی نگفتی و فقط خودت رو بیشتر توی بغلش جا دادی
_ دوستت دارم....هنوز هم مثل قبل دوستت دارم.
بغضت گرفت و محکم خودت رو توی بغلش فشردی
+ منم همینطور
(اینو واقعاً ریدم.... واقعاً ریدم 🤦)
۳۳.۹k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.