استاد ماهر(دکتر قلب من)🥺❤🫂 part 𖣘𖣘②𖣘𖣘
منم سریع لباسمو عوض کردم و رفتن پیش دکتر مین
.......
شوگا:خب حالا که همه اومدین میریم پیش بیمار
جینهو:سلام ..
شوگا: چرا اینقدر یر؟
جینهو به ساعت توی دستش یه نگاه میندازه:
هنوز ۱ دقیقه و ۱۰ ثانیه زودتر اومدم
شوگا یه نگاه برزخی به جینهو میکنه:
خب بریم
...
شوگا:خوب خانم هانگ حالتون چطوره؟
خ.ه:خوبمم به لطف شما
شوگا:چیزی لازم ندارین؟
خ.ه:نن پسرم چیزی نیاز نیست
شوگا:خوب خانم کیم وضعیتشون؟
جینهو:ایشون بعد عمل خداروشکر واکنش بدی نداشتن و الان کاملا حالشون خوبه و میتونن مرخص بشن
ج.ه:ببینم؟
شوگا:بله؟
اینجایی که عمل کردین بعدا موهاش در میاد؟
شوگا:بله نگرانشون نباشین میشه مث اولش*لبخند*
خ.ه:ممنون پسرم
شوگا:وظیفم بوده ،خب بریم
.....
بعد چک کردن بیمارها:/
شوگا:خوب میتونین برین سر کارتون
همه:ممنون
شوگا:خانم کیم من با شما ی کاری دارم
جینهو:بفرمایید
شوگا:تشریف بیارید اتاق من
جینهو:ایششششش*زیر لب*چشم
.....
شوگا:خانم کیم شما تا قبل کلاس کجا بودین؟
جینهو:کلاس زبان
شوگا:مگه شما نمیدونین که ما کلی بیمار داریم و کار و ول میکنید و میرین؟
جینهو:من از اولم به شما گفتم که من روزای فرد میرم کلاس و فقط ۲ ساعت نیستم و در ضمن کسی هم جای خودم گذاشته بودم
شوگا:بهانه نیارید برای من خانم کیم شما باید به موقع حاضر باشین
جینهو عصبی شده بود گفت:
من خیلی هم به وقت اومده بودم سر جلسه و اینکه همه کار هامم به موقع انجام دادم این شمایین که دقت ندارین*بلند*
شوگا:خانم صداتو برای من بالا نبر ...
که تهیونگ در و باز کرد و اومد داخل:
مثلا اینجا بیمارستانه ها ارومتر.
شوگا:از ایشون بپرسین
جینهو:به من چه از خودش بپرس که به من گیر الکی میده اه .
پرستار سراسیمه وارد شد:
د..دکتر
ته:چیشده؟
پرستار:پ..پدرتون
....
.......
شوگا:خب حالا که همه اومدین میریم پیش بیمار
جینهو:سلام ..
شوگا: چرا اینقدر یر؟
جینهو به ساعت توی دستش یه نگاه میندازه:
هنوز ۱ دقیقه و ۱۰ ثانیه زودتر اومدم
شوگا یه نگاه برزخی به جینهو میکنه:
خب بریم
...
شوگا:خوب خانم هانگ حالتون چطوره؟
خ.ه:خوبمم به لطف شما
شوگا:چیزی لازم ندارین؟
خ.ه:نن پسرم چیزی نیاز نیست
شوگا:خوب خانم کیم وضعیتشون؟
جینهو:ایشون بعد عمل خداروشکر واکنش بدی نداشتن و الان کاملا حالشون خوبه و میتونن مرخص بشن
ج.ه:ببینم؟
شوگا:بله؟
اینجایی که عمل کردین بعدا موهاش در میاد؟
شوگا:بله نگرانشون نباشین میشه مث اولش*لبخند*
خ.ه:ممنون پسرم
شوگا:وظیفم بوده ،خب بریم
.....
بعد چک کردن بیمارها:/
شوگا:خوب میتونین برین سر کارتون
همه:ممنون
شوگا:خانم کیم من با شما ی کاری دارم
جینهو:بفرمایید
شوگا:تشریف بیارید اتاق من
جینهو:ایششششش*زیر لب*چشم
.....
شوگا:خانم کیم شما تا قبل کلاس کجا بودین؟
جینهو:کلاس زبان
شوگا:مگه شما نمیدونین که ما کلی بیمار داریم و کار و ول میکنید و میرین؟
جینهو:من از اولم به شما گفتم که من روزای فرد میرم کلاس و فقط ۲ ساعت نیستم و در ضمن کسی هم جای خودم گذاشته بودم
شوگا:بهانه نیارید برای من خانم کیم شما باید به موقع حاضر باشین
جینهو عصبی شده بود گفت:
من خیلی هم به وقت اومده بودم سر جلسه و اینکه همه کار هامم به موقع انجام دادم این شمایین که دقت ندارین*بلند*
شوگا:خانم صداتو برای من بالا نبر ...
که تهیونگ در و باز کرد و اومد داخل:
مثلا اینجا بیمارستانه ها ارومتر.
شوگا:از ایشون بپرسین
جینهو:به من چه از خودش بپرس که به من گیر الکی میده اه .
پرستار سراسیمه وارد شد:
د..دکتر
ته:چیشده؟
پرستار:پ..پدرتون
....
۴۳.۷k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.