my boyfriend is girl
Part.15
ویو چانگبین
روی مبل نشسته بودم که هیون با لباسی که دکمههاش نیمه باز بود اومد و کنارم نشست ، بطری سوجو رو برداشت و اونو با یه حرکت توی دهانش خالی کرد.
هیون : چرا مراقبشون نبودی؟
چانگبین : چون تو همیشه حواست بههمه چیز هست، اتفاقی هم که نیافتاده.
ولی چه جوری پیدا شون کردی؟
هیون : خودت که میدونی،با ردیابایی که به گوشیاشون وصل کردم.
اگه اتفاقی میوفتاد چی؟(با صدای آروم و کمی ناراحت)
و یه بطری دیگه رو برداشت.
چانگبین : بس کن ، اینقدر نخور، داری مست میشی.
هیون : خب ، بشم.(بیتفاوت)
مگه مهمه؟
چانگبین : جونگین اون بالا منتظرته.
اگه مست باشی نمیدونی داری چیکا میکنی ، باید کاملا هوشیار باشی تا بتونی با هوشیاری کامل کارت رو انجام بدی. تا هردوتاتون لذت ببری.
نمیخوای که بهش آسیب بزنی، هوم؟
هیون : درست میگی.
من رفتم، بیبیم منتظرمه
از روی مبل بلند شد و به طرف اتاقشون رفت.
در رو باز کرد و دید که آیان خیلی کیوت رو تخت خوابش برده.اروم به سمتش اومد و کنار گوشش زمزمه کرد.
هیون : بیبی، نمیخوای بیدار شی و نیاز ددی رو برطرف کنی؟
جونگین با کیوت ترین حالت ممکن ، چشماش رو باز کرد و درحالی که با چشمای معصومش به چشمای خمار هیونجین زل زده بود گفت ،
آیان : توی حموم یا اینجا.
هیون : نیاز نیس راه دور رو بریم بیبی.
آیان : هرجور ددی دوس داره.
هیون : داری با این کارت ببشتر منو تحریک میکنی و این فقط باعث میشه درد بکشی عزیزکم.
آیان : تا زمانی که تو لذت ببری برای من درد اهمیتی نداره ددی. من اینجام تا نیاز تورو برطرف کنم.
*********اسمات*********
هیون، آیان رو از پشت بغل کرد و درحالی که پتو رو روی بدنای خستشون میکشید گفت،
هیون : میدونی که عاشقتم و دوست ندارم که حتی کسی بهت نگاه کنه.
آیان : منم دوست دارم هیون.
و چشماشون رو بستن.
پرش زمانی به صبح روز بعد.
(برا پارت اسمات تو پیوی بم میام بدید تا براتون بفرستم)
ویو چانگبین
روی مبل نشسته بودم که هیون با لباسی که دکمههاش نیمه باز بود اومد و کنارم نشست ، بطری سوجو رو برداشت و اونو با یه حرکت توی دهانش خالی کرد.
هیون : چرا مراقبشون نبودی؟
چانگبین : چون تو همیشه حواست بههمه چیز هست، اتفاقی هم که نیافتاده.
ولی چه جوری پیدا شون کردی؟
هیون : خودت که میدونی،با ردیابایی که به گوشیاشون وصل کردم.
اگه اتفاقی میوفتاد چی؟(با صدای آروم و کمی ناراحت)
و یه بطری دیگه رو برداشت.
چانگبین : بس کن ، اینقدر نخور، داری مست میشی.
هیون : خب ، بشم.(بیتفاوت)
مگه مهمه؟
چانگبین : جونگین اون بالا منتظرته.
اگه مست باشی نمیدونی داری چیکا میکنی ، باید کاملا هوشیار باشی تا بتونی با هوشیاری کامل کارت رو انجام بدی. تا هردوتاتون لذت ببری.
نمیخوای که بهش آسیب بزنی، هوم؟
هیون : درست میگی.
من رفتم، بیبیم منتظرمه
از روی مبل بلند شد و به طرف اتاقشون رفت.
در رو باز کرد و دید که آیان خیلی کیوت رو تخت خوابش برده.اروم به سمتش اومد و کنار گوشش زمزمه کرد.
هیون : بیبی، نمیخوای بیدار شی و نیاز ددی رو برطرف کنی؟
جونگین با کیوت ترین حالت ممکن ، چشماش رو باز کرد و درحالی که با چشمای معصومش به چشمای خمار هیونجین زل زده بود گفت ،
آیان : توی حموم یا اینجا.
هیون : نیاز نیس راه دور رو بریم بیبی.
آیان : هرجور ددی دوس داره.
هیون : داری با این کارت ببشتر منو تحریک میکنی و این فقط باعث میشه درد بکشی عزیزکم.
آیان : تا زمانی که تو لذت ببری برای من درد اهمیتی نداره ددی. من اینجام تا نیاز تورو برطرف کنم.
*********اسمات*********
هیون، آیان رو از پشت بغل کرد و درحالی که پتو رو روی بدنای خستشون میکشید گفت،
هیون : میدونی که عاشقتم و دوست ندارم که حتی کسی بهت نگاه کنه.
آیان : منم دوست دارم هیون.
و چشماشون رو بستن.
پرش زمانی به صبح روز بعد.
(برا پارت اسمات تو پیوی بم میام بدید تا براتون بفرستم)
۷۳۹
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.